-
داستان های قبل از خواب با کودک پنج ساله ام زمان مورد علاقه روز برای من و شوهرم است.
-
چالش با داستانهای جدید در راه است، بنابراین من از ChatGPT برای ارائه داستانهای سفارشی و سرگرمکننده استفاده کردم.
-
با کمک پسرمان، دستوراتی را برای ChatGPT می نویسیم و سپس آن داستان را قبل از زمان خواب می خوانیم.
روال قبل از خواب اغلب بزرگترین نقطه استرس روز است، به خصوص اگر بچه های کوچک مشتاقی دارید که فهرست آرزوهای طولانی از داستان های قبل از خواب دارند.
ما با یک گروفالو شروع می کنیم تا یک “Peppa Pig” و سپس به “Jack and the Beanstalk”، Elmer، “Cave Baby” می رویم و ما همچنان در جستجوی چیزهای بیشتری هستیم. آه!
داستان های قبل از خواب یک چیز بزرگ در خانواده ما است. همچنین بهترین قسمت روز برای من و شوهرم است زیرا وقت خود را صرف انجام کارهای خلاقانه با پسرمان می کنیم.
زمانی که پسرمان سه ماهه بود با داستان های قبل از خواب شروع کردیم. او در آن زمان نمیدانست چه چیزی برایش خوانده میشود، اما در طول سالها به بخش مهمی از روال قبل از خواب تبدیل شده است. لااقل آن موقع چاره ای نداشت و تمام مدت غوغا می کرد و حرف می زد.
اما، در حالی که با داستانهای خوب و آسان قبل از خواب شروع کردیم، به نظر میرسید که خیلی سریع به مرحلهای رسیدهایم که در آن کودک 5 ساله ما شخصیتهایی پیدا میکند و سپس ما وظیفه داریم تا یک داستان قبل از خواب حول آن بسازیم. بعضی روزها ترکیبی از کاپیتان آمریکا، بلک ویدو، لوک اسکای واکر و لیونل مسی و بعضی روزها تانوس، اسپایدرمن، اسکارلت ویچ و دارث ویدر هستند.
همانقدر که از خلاق بودن لذت میبرم، اغلب هر روز با داستانهای جدید دست و پنجه نرم میکنم. بعضی روزها از طرح انتقام جویان استفاده می کنم و کمی از «جنگ ستارگان» را در آن می اندازم. و بعضی روزها مسیر کلاسیک را با «کتاب جنگل» و «عصر یخبندان» می روم و شخصیت ها را در طرح ادغام می کنم.
و بنابراین، من از دوست جدیدم برای کمک – ChatGPT استفاده کردم. بهعنوان روزنامهنگار، همه ما در تلاش برای درک اینکه چگونه رباتهای چت هوش مصنوعی مانند ChatGPT و Bard بر زندگی ما تأثیر میگذارند، پرتاب شدهایم. آنها مزایا و معایب دارند، اما وقتی ChatGPT می تواند یک داستان قبل از خواب برای فرزند شما بنویسد و او آن را دوست دارد، یک برد-برد است.
ما چگونه این کار را انجام دادیم؟
چند شب پیش، پسرم گفت که می خواهد داستانی درباره لوک اسکای واکر، دارث ویدر و خودش داشته باشد. ما دستوری را به ChatGPT دیکته کردیم و دیدم که چشمان پسرم با پر شدن داستان در عرض چند ثانیه روشن شد. از خوشحالی فریاد زد: “وای، این مثل جادو است.” من هم این کار را کردم، اگر فقط برای خودم.
ما متوجه شدیم که چندین دستور را دیکته می کنیم، هر بار جزئیات بیشتری ارائه می دهیم و داستان بهتر از همیشه بود.
به عنوان مثال، برای داستان دوم، چند جزئیات بیشتر به ChatGPT دادیم. ما داستان را شرح دادیم و سپس چند جزئیات بیشتر در مورد شخصیت های این طرح ارائه کردیم.
این به ما کمک کرد تا رنگ بیشتری در داستان داشته باشیم و آن را به تجربه لذتبخشتری برای پسرم تبدیل کنیم. او نمیتوانست باور کند که «این ربات چگونه این همه چیز درباره او میداند».
اکنون چالش این است که تمرین خلاقانه قبل از خواب خود را به یک داستان در روز محدود کنیم. اوه و برای زنده نگه داشتن جلد شومیز. کمک!
مقاله اصلی را در Business Insider بخوانید