این مقاله Opinion بخشی از یک مجموعه Narcity Media است. نظرات بیان شده متعلق به خود نویسنده است و لزوماً منعکس کننده نظرات Narcity Media نیست.
ChatGPT ممکن است پاسخی برای تمام مشکلات زندگی به نظر برسد، اما در حال حاضر این فناوری واقعاً چقدر توانایی دارد؟
بهعنوان فردی که دائماً بلاتکلیف است، تصمیم گرفتم به هوش مصنوعی اجازه دهم همه تصمیمات روزانهام را برای من بگیرد، از اینکه چه بخورم تا کجا کار کنم. بزرگترین غذای من؟ هوش مصنوعی ممکن است هوشمند باشد، اما هنوز هم انتخابهای عجیبی دارد.
در طول روز، به رایانه ام مراجعه می کردم تا به من کمک کند تا روزم را برنامه ریزی کنم و صادقانه بگویم، آنقدرها هم آسان نبود.
روز خوب شروع شد
درست کردن یک فنجان چای.چارلی هارت | نارسیتی
تصمیم گرفتم کارها را خیلی ساده با پرسیدن اینکه آیا نوشیدن یک فنجان دوم چای ایده خوبی است شروع کنم. خوشبختانه، هوش مصنوعی هیچ مشکل اساسی با آن نداشت، بنابراین شروع خوبی داشتیم.
با این حال، تصمیم گرفت به من یادآوری کند که مصرف بیش از حد کافئین می تواند اضطراب را افزایش دهد و خواب را مختل کند (مثل اینکه من هر روز از این مرزها عبور نمی کنم).
من همچنین معمولاً در حین کار به موسیقی در Spotify گوش می دهم، بنابراین تصمیم گرفتم از ChatGPT برای توصیه هایی بپرسم.
از هوش مصنوعی خواستم تا هنرمند جدیدی به او گوش دهد و تعدادی از پربازیگرترین هنرمندانم را فهرست کردم تا بتواند تصمیم خود را بر این اساس باشد. اکثر هنرمندانی که پیشنهاد دادند، مانند آرلو پارک، لرد و واکسهاتچی، برای من جدید نبودند، اما من یکی را انتخاب کردم و در نهایت بسیار خوب بودند. اما این چیزی نیست که الگوریتم Spotify شما نتواند انجام دهد.
پیشنهادات ناهارش… جالب بود.
نان تست آووکادویی با ظاهری مشکوک اما خوشمزه با تخم مرغ و یک طرف هویج و هوموس.چارلی هارت | نارسیتی
وقتی به ناهار رسید، تصمیم گرفتم که ChatGPT خود را تا حدی کم کنم. بعد از نگاه کردن به یخچال، به لیستی از موادی که داشتم (از جمله آووکادو، مقداری سبزی، تخم مرغ، هویج و هوموس) رسیدم.
پیشنهاد: نان تست آووکادو با تخم مرغ و یک طرف چوب هویج و هوموس.
در حالی که من برای جایگزین های دیگر درخواست کردم، هوش مصنوعی سالادی را پیشنهاد کرد که مواد اولیه آن را از دست داده بودم. همچنین یک “املت سبزی و گیاهی” با یک طرف آووکادو را پیشنهاد کرد، اما دستور غذا در واقع شامل هیچ سبزیجاتی نبود. فقط سبزی و تخم مرغ بود، بنابراین به سراغ نان تست آووکادو رفتم.
آیا این یک دستور العمل پیشگامانه بود؟ نه، اما بسیار خوشمزه بود و چیزهای زیادی را که قبلاً داشتم مصرف می کرد. این یک موفقیت نیمه تمام بود.
هیچ حس جهت گیری ندارد.
تصمیم گرفتم بعدازظهر برای کار بیرون بروم و از ChatGPT توصیه هایی برای کافی شاپ ها خواستم. هوای بیرون نیز منفی 20 درجه بود، بنابراین من آدرس خود را به آن دادم و مطمئن شدم مکان های نزدیک را جویا شدم. چند مکان مختلف را به من پیشنهاد داد تا امتحان کنم، اما پس از مدتی زندگی در این منطقه، از اینکه مکان های بسیار نزدیک تری را از دست داد، شگفت زده شدم.
وقتی مکان هایی را که حتی نزدیک تر بودند پرسیدم، همه چیز عجیب شد. فهرستی از مکانهایی که در واقع دورتر بودند برایم فرستاد. وقتی به آن اشاره کردم، بابت خطا عذرخواهی کرد، بنابراین حداقل مودبانه بود.
من تصمیم گرفتم به قهوه آنالوگ، یکی از کافیشاپهایی که در ابتدا انتخاب کرده بود، بروم و در حالی که از کنار همه کافیشاپهای نزدیکتر دیگری که نادیده گرفته بود، رد شدم، نفرین کردم.
به عنوان یک آزمایش اضافی، من حتی از ChatGPT خواستم که نوشیدنی من را انتخاب کند، با انحراف از لاته شیر جو دوسر معمولی برای یک سفید صاف با شیر جو دوسر و صادقانه بگویم، تفاوت چندان قابل توجه نبود.
شام خیلی درست شد
بیبیباپ سبزی تهیه شده از دستور ChatGPT.چارلی هارت | نارسیتی
اگرچه تمام روز هوس خوردن غذای بیرون را داشتم، یک بار دیگر تصمیم گرفتم مجموعه دستور العمل های ChatGPT را آزمایش کنم و از آن خواستم که یک شام سالم با طعم های کره ای را به شما پیشنهاد دهد. این غذا با یک دستور غذای گیاهی ساده برای بیبیباپ بازگشت که بسیار خوشمزه به نظر میرسید.
چیدن شام واقعاً ساده بود و منبع اصلی طعم از سس بود. از من خواست که از یک چهارم فنجان گوچوجانگ و یک قاشق غذاخوری سس سویا، روغن کنجد و شکر استفاده کنم و شخصاً احساس کردم که این مقادیر کمی کاهش یافته است.
در حالی که به هیچ وجه کامل نبود، من متوجه شدم که دستور العمل های ارائه شده توسط ChatGPT قطعا نقطه شروع خوبی بودند، و اگر چیزها مطابق با سلیقه شما نیستند، می توانید آنها را مانند هر دستور دیگری تغییر دهید.
برای انتخاب فیلم از ChatGPT استفاده نکنید.
ای کاش ChatGPT او را مرد معرفی می کرد.چارلی هارت | نارسیتی
بعد از یک روز سخت طولانی که هیچ تصمیمی نگرفتم و با یک ماشین بحث کردم، تصمیم گرفتم که شب را با یک فیلم کنار بیاورم. مجدداً به ChatGPT روی آوردم تا بر اساس سرویس های استریم و علاقه هایم (به طور عمده رام-کام، صادقانه بگویم) توصیه هایی به من بدهد.
اولین دسته از پیشنهادات آن به حدی بود که من در واقع همه آنها را قبلا دیده بودم، بنابراین بیشتر درخواست کردم و یکی را پیدا کردم که هنوز ندیده بودم و تصمیم گرفتم آن را دنبال کنم.
حدود 30 دقیقه از فیلمی به نام نیمی از آن، که کمی کسل کننده بود و مطابق با علاقه مندی های رام-کام من نبود، به نظرم رسید که گاهی حتی کامپیوترها همه چیز را نمی دانند.