[Yesterday I spent all day answering reader questions for the inaugural Kottke.org Ask Me Anything. One of them asked my opinion of the current crop of AI tools and I thought it was worth reprinting the whole thing here. -j]
س: من دوست دارم نظرات شما را در مورد هوش مصنوعی بدانم، و به ویژه آنهایی که ما نویسندگان را تهدید می کنند. من می دانم که شما در گذشته آن را لمس کرده اید، اما به نظر می رسد که ChatGPT و مواردی از این دست واقعاً در زمانی که شما در تعطیلات تعطیل بودید منفجر شد. مثل اینکه رفتی و دنیا یک طرفه بود و وقتی برگشتی خیلی فرق داشت. -گرگور
آ: من چندین سوال در مورد هوش مصنوعی داشتم و چیزی در مورد تجربه خود با آن در سایت ننوشته ام، بنابراین به اینجا می رویم. بیایید با دو واقعیت شروع کنیم:
- ChatGPT اشک مرا درآورد.
- من این سایت AMA را با کمک ChatGPT ساختم. (یا راه دیگری در اطراف بود؟)
باشه اولین چیز ماه گذشته، پسرم در یک مسابقه در مونتانا اسکی کرد. او (تا حدودی غیرقابل توضیح) در اوایل فصل در کمپ با مشکل مواجه شده بود، که برای او و ما به عنوان والدین تماشای آن سخت بود. چقدر به او اجازه می دهیم خودش بفهمد در مقابل چقدر از او حمایت/راهنمایی می کنیم؟ این کامپ مونتانا آخرین فرصت او برای بیرون آمدن و نشان دادن مهارت هایش بود. من اینجا در VT بودم، بنابراین به او پیامک معمولی دادم: «موفق باشید! بس کن!» پیام صبح کامپیوتر اما من اتفاقاً در آن زمان با ChatGPT (مدل GPT-3.5) سر و کله زدم و فکر کردم، می دانید، بیایید کمی این موضوع را بررسی کنیم. بنابراین از ChatGPT خواستم که یک شعر خوش شانسی برای یک اسکی باز که در مسابقه آزاد اسکی در Big Sky شرکت می کند بنویسد.
در پاسخ، یک شعر 12 بیتی کاملاً کاربردی با سه دوبیتی نوشت که موضوعی بود، حس روایی داشت و قافیه داشت. و وقتی سطر آخر را خواندم اشکم در آمد. بنابراین آیا این ChatGPT را به شاعری روحبخش با تواناییهای کمیاب تبدیل میکند؟ نه. من خیلی در مورد این موضوع فکر کرده ام و این چیزی است که فکر می کنم در حال وقوع است: من برای یک واکنش احساسی آماده شده بودم (چون پسرم با چیزی واقعاً مهم برای او دست و پنجه نرم می کرد، زیرا من برای او احساس نگرانی می کردم، زیرا او نگران بود. انجام کاری بالقوه خطرناک، زیرا من او را در این زمستان زیاد ندیدهام) و ChatGPT از زبان و روشهای هزاران سال نوشتن برای ارائه چیزی استفاده کرد: الف) در مورد کسی که دوستش دارم، و ب) در قالب یک شعر ( که اغلب نوعی بار عاطفی است) – که هر دو را به صراحت خواسته بودم. وقتی واقعاً در احساسات خود هستید، حتی بدترین فیلم یا جذابترین آهنگ میتواند با شما طنیناندازی کند و شما را تحت تأثیر قرار دهد – فقط کوچکترین روایت و احساسات میتواند شما را به حاشیه براند. ChatGPT واقعاً باعث گریه من نشد… من این کار را کردم.
اما هنوز. با این حال. وقتی این اتفاق افتاد کمی جادویی به نظر می رسید.
حالا برای قسمت دوم. میتوانم بگویم ChatGPT (عمدتاً مدل جدید GPT-4)، با دست نگهداشتن و فحاشی زیاد من، 60 تا 70 درصد کد (PHP، Javascript، CSS، SQL) را برای این سایت AMA نوشت. و ما به راحتی این کار را در یک سوم مواردی که میتوانستم خودم انجام دهم، بدون نیاز به جستجوی چیزی در Stack Overflow هر چهار دقیقه یا مشورت بیپایان با راهنمای مرجع CSS و PHP یا نوشتن تستهای خستهکننده و غیره و غیره انجام دادیم. در واقع، من هرگز حتی شروع به ساختن این سایت کوچک نمیکردم-اجازه میدادم اگر ChatGPT وجود نداشت… به جای آن، کاری بسیار سادهتر و دستیتر انجام میدادم. و این یک *انفجار* بود. در این راه خیلی لذت بردم و چیزهای زیادی یاد گرفتم.
من همچنین از ChatGPT برای برخی از پروژههای برنامهنویسی دیگر استفاده کردهام – پیوندهای سریع را به شکل بهتری درآوردهایم (میتواند کد قالب Movable Type را بنویسد… واقعاً!) و ارسال مستقیم پیوندهای سایت به فیسبوک را از طریق API به جای از طریق تنظیم کردیم. Zapier (در این فرآیند 20 دلار در ماه برای من صرفه جویی می شود). این واقعاً توانایی من را برای انجام کارهای بد در اینجا افزایش داده است و باعث می شود به همه احتمالات فکر کنم.
من به استفاده از کلمه “ما” در اینجا ادامه می دهم زیرا برنامه نویسی با ChatGPT – و اینجاست که شروع به احساس عجیب و غریب در یک دره عجیب و غریب می کند – احساس یک همکاری خلاقانه واقعی است. به نظر می رسد یک “کسی” در طرف دیگر آن چت وجود دارد، چیزی که واقعاً قادر است اما به نگه داشتن دست زیادی نیز نیاز دارد. فقط پسندیدن. من یک عقب و جلو وجود دارد. ما هر دو اشتباه می کنیم و به نوبت اشتباهات یکدیگر را اصلاح می کنیم. ازش میپرسم و بگو ممنون ChatGPT به من دروغ می گوید. من به آرامی و بدون قضاوت آن را در جهتی سازنده تر هدایت می کنم (همانطور که در مورد یک کودک نوپا انجام می دهید). این لعنتی احمقانه ترین عجیب ترین چیز است و من واقعاً نمی دانم چگونه به آن فکر کنم.
فقط چند مورد در زندگی من بوده است که از فناوری جدیدی استفاده کرده یا آن را دیده ام که شبیه جادو است. اولین باری که یک برنامه ساده بیسیک را روی کامپیوتر نوشتم و اجرا کردم. اولین باری که از وب استفاده کردم. اولین بار با استفاده از لپ تاپ با وای فای. اولین باری که از آیفون استفاده می کنید. برنامه نویسی با ChatGPT در چند هفته گذشته به همان شیوه جادویی به نظر می رسید. در حین کار بر روی این پروژه ها با ChatGPT، نمی توانم صبر کنم تا صبح از رختخواب بلند شوم تا از جایی که دیشب را ترک کرده بودیم (احتمالاً دیشب خیلی دیرتر) ادامه دهم، احساسی که صادقانه بگویم به طور مداوم در مورد کار در یک کشور احساس نکرده بودم. مدت زمان طولانی. احساس گیجی میکنم من احساس می کنم قدرتمند.
این احساس قدرتمند مرا ناراحت می کند. ما نباید اینقدر ناگهانی احساس قدرت کنیم بدون اینکه مکث کنیم تا بفهمیم این قدرت از کجا می آید، در نهایت چه کسی از آن استفاده می کند، و چه کسی به نفع و ضرر خواهد بود. مسائل پیرامون این ابزارها پیچیده و گسترده هستند و من هنوز در تلاش هستم تا بفهمم درباره همه آن چه فکر کنم. من با استدلالهایی متقاعد شدهام که این ابزارها فرصت تقریباً بیسابقهای را برای «کمک به انسانها برای خلاقیت و ابراز وجود» ارائه میدهند و همکاری ماشین/انسان میتواند درک و درک ما از دنیای اطرافمان را عمیقتر کند (همانطور که در مورد شطرنج و رفتن اتفاق افتاد). . من همچنین از اظهارات تد چیانگ متقاعد شدهام که ترس ما از هوش مصنوعی در واقع مربوط به سرمایهداری است – و وقتی صحبت از این ابزارها به میان میآید، ما از سرمایهداری ترس زیادی داریم، بهویژه با توجه به ناکارآمدی فعلی سیاست ایالات متحده. در اینجا قدرت بالقوه بسیار زیادی وجود دارد و بسیاری از مردم در استفاده از آن احساس ناراحتی نمیکنند – و بدون توجه به بقیه ما آنچه را که میخواهند انجام خواهند داد. این خیلی ترسناک است.
قدرتمند، عجیب، ترسناک، عجیب و غریب، گیجکننده – چگونه میتوانیم به طور جمعی از همه اینها عبور کنیم؟
(توجه: ChatGPT هیچ یک از اینها را ننوشته است و هیچ چیز دیگری در kottke.org نوشته است. من یک بار هنگام نوشتن یک پست چند هفته پیش از آن استفاده کردم، اساساً به عنوان یک اصطلاحنامه هوشمند برای پیشنهاد صفت های مرتبط با یک موضوع. به شما اطلاع میدهم اگر/زمانی که این تغییر کند – من انتظار دارم که برای مدتی طولانی، حتی هرگز چنین نخواهد شد. نوشتن/نگهداری با هوش مصنوعی ارزان و به اندازه کافی خوب، احتمالاً تقاضا و ارزش کالاهای تولید شده توسط انسان را افزایش می دهد.)
بیشتر در مورد…