از آنجایی که ChatGPT ظاهراً از هیچ جا ظاهر شد، به سرعت در میان معلمان، مدرسان و اساتید در سراسر دانشگاه های غرب به شهرت رسید. در حالی که دانشآموزان تا به امروز عمدتاً از این فناوری بیاطلاع به نظر میرسند و تردیدهای جدی در مورد اثربخشی آن وجود دارد، ChatGPT اکنون بر مکالمات متعدد بین همکاران، جلسات بخش، و “جلسات بحث ویژه” در فضاهای دانشگاه غالب است. این ظهور سریع ChatGPT طیف وسیعی از واکنشها را در میان دانشگاهیان برانگیخته است، از هیجان، کنجکاوی، و تکنو فتیشیسم تا نگرانی، اضطراب و نگرانی وجودی در مورد آینده دانشگاه و رشتههای آن. در میان واکنشهای شکآمیزتر از درون علوم اجتماعی، از جمله علوم سیاسی و روابط بینالملل، به نظر میرسد یکی از مسائل کلیدی سؤال ارزیابی دانشآموز باشد: «اگر نمیتوانیم بدانیم که مقالات توسط دانشآموزان یا رایانهها تولید شدهاند، چگونه میتوانیم یادگیری را به طور معناداری ارزیابی کنیم. ؟ یا به طور خاص، “چگونه می توانیم کسانی را که می خواهند از ChatGPT برای فریب “سیستم” استفاده کنند دستگیر کنیم؟
واکنش اولیه من این بود که به این فکر کنم که چگونه این سؤالات ممکن است بر دروس مقدماتی روابط بین الملل که در این ترم تدریس می کنم تأثیر بگذارد. در حالی که بیشتر نمرات کلی دانشآموزان (45%) از طریق ارائهها، فعالیتها و مشارکت در کلاس است – یعنی اشکال ارزیابی که به نظر میرسد ChatGPT کمتر مشکلی برای آنها وجود دارد – 55٪ دیگر نمره از طریق مقاله تعیین میشود. . به عبارت دیگر، برخی از دانش آموزان ممکن است بتوانند از ChatGPT برای تولید، ارسال و دریافت نمره برای این مقالات استفاده کنند. گذشته از اینکه مطمئن نیستم چگونه از استفاده دانشآموزان از ChatGPT جلوگیری کنم یا چگونه افرادی را که این کار را میکنند «گرفتار» کنم، مطمئن نیستم که در وهله اول خیلی علاقهمند به انجام این کار باشم.
به دنبال آموزش های فمینیستی، استعماری، و آنارشیستی، من معتقدم که بخش بزرگی از نقش معلم روابط بین الملل در دانشگاه این است که فرصت هایی را برای دانش آموزان فراهم کند تا به طور انتقادی با دنیای اطراف خود درگیر شوند و آنها را برای تفکر عمیق در مورد همگرایی بحران های جهانی مجهز کند. در 21خیابان قرن – از افزایش نابرابری جهانی، تشدید فاجعه اقلیمی و زیست محیطی، آوارگی جهانی و بحران های مهاجرت، تجدید حیات یک جنبش جهانی فاشیستی، تسریع نظامی شدن و درگیری، و افزایش آسیب پذیری در برابر بحران های بهداشتی، به نام چند مورد – و تشویق آنها برای مقابله با این مسائل خلاقانه، شجاعانه، و بر اساس حساسیت به عدالت اجتماعی و زیست محیطی سیاره ای. این آموزشهای انتقادی همچنین معتقدند که دانشآموزان افرادی هستند با تجربیات، خواستهها، دانشها و ایدههای مشروع و مرتبطی که در چارچوب شرایط تاریخی که در آن قرار دارند توسعه میدهند. به این ترتیب، آنها افراد مسئولیت پذیری هستند که قادر به تصمیم گیری در چارچوب این شرایط هستند. بر اساس این فلسفه تدریس، یک سوال کلیدی است چرا دانشآموزان ممکن است انتخاب کنند که از ChatGPT استفاده کنند یا نه و چه سوالاتی به نوبه خود ایجاد میکند.
به نظر می رسد حداقل دو دلیل کلیدی وجود دارد که چرا دانش آموزان ممکن است از ChatGPT استفاده کنند. اولاً، ممکن است یک دانشجو چندان به محتوای خود دوره علاقه نداشته باشد، بلکه در حال گذراندن دوره است زیرا لازم است یا در غیر این صورت به آنها برای دریافت مدرک دانشگاهی کمک می کند. این موضوع به موضوع بسیار مورد تاسف در میان دانشگاهیان علوم اجتماعی می پردازد – دانشجویان دیگر علاقه ای به یادگیری برای لذت فکری یا کنجکاوی ندارند، بلکه بیشتر به دریافت گواهینامه ای علاقه مند هستند که تحرک اجتماعی-اقتصادی آنها را پس از ترک دانشگاه افزایش دهد. به عبارت دیگر، دانشگاه بیشتر یک پله برای افراد جوان متمرکز بر شغل است تا نهادی که به دنبال یادگیری برای یادگیری است. در نهایت، دانشجویان خود را سوژه های کاملاً نئولیبرال می بینند. به عنوان مشتریانی که برای یک محصول (مدرک تحصیلی) پرداخت می کنند. این یک موضوع بزرگ است که اساساً مدل دانشگاه دولتی را فرسایش میدهد و دانشگاه را با برنامههای نئولیبرالی و شرکتهای بزرگتر هماهنگ میکند. این شامل گسترش منطق مدیریت گرایی، شغل گرایی، فردگرایی و رقابت است که دانشگاه را به شرکت های خصوصی فزاینده یا حداقل مؤسساتی تبدیل می کند که «مانند یک تجارت اداره می شوند». با توجه به این فرآیندهای عمیق تر و پیچیده تر که در هسته آنها قرار دارد ساختاری در مورد دانشجویانی که دانشگاه را به عنوان کسب و کاری می بینند که به آنها خدمات ارائه می دهد، تردیدهای خیلی جدی برای من دشوار است. بدون شک تاسفآور، غمانگیز و ناامیدکننده است، بهویژه با توجه به نیاز به تغییرات جدی و فوری جهانی و نگرشهای زنستیزانه و نژادپرستانه بسیار مشکلساز که برخی از دانشآموزان به کلاس درس میآورند. با این وجود، ما باید انرژی و تلاش خود را بر روی پرداختن به این شرایط ساختاری متمرکز کنیم تا اینکه راه هایی برای نظارت و نظارت بر دانش آموزان برای استفاده بالقوه آنها از ChatGPT پیدا کنیم.
دوم، دانشآموزی ممکن است از ChatGPT استفاده کند، زیرا احساس نمیکند به تنهایی قادر به نوشتن مقاله نیست. این لزوماً به اعتماد آنها به تواناییهایشان مربوط نمیشود – اگرچه شبح ارزیابی و درجهبندی میتواند به چنین اعتمادی آسیب جدی وارد کند. بلکه به شرایط گسترده تری که دانش آموزان در آن قرار می گیرند نیز مربوط می شود. امروزه، دانشجویان مقطع کارشناسی در حداقل فضاهای دانشگاهی غربی (به ویژه در ایالات متحده و بریتانیا) با افزایش هزینه های تحصیل، وام های دانشجویی و هزینه های زندگی مواجه هستند. فلمینگ دریافت که در ایالات متحده،
بین سالهای 1990 و 2010 بودجه برای دانشجویان تمام وقت ثبتنام شده در دانشگاههای دولتی 26 درصد کاهش یافته است. در همان دوره، شهریه ها 113 درصد افزایش یافت… برای افراد نه چندان ثروتمند، بدهی دانشجویان یک نتیجه اجتناب ناپذیر است. پیش بینی می شود تا سال 2022 به 2 تریلیون دلار برسد که بیشتر از بدهی کارت اعتباری و وام های خودکار است.
در نتیجه، بسیاری از دانشجویان، به ویژه آنهایی که از پیشینه طبقه کارگر هستند، مجبورند در کنار تحصیل کار کنند. علاوه بر این، من با دانش آموزان بیشتری مواجه می شوم که مسئولیت های مراقبتی دارند – برای والدین، خواهر و برادر، شرکا و فراتر از آن. علاوه بر این، چشم انداز جوانان برای اشتغال مطمئن، پایدار و با دستمزد معقول بسیار وخیم است و دریافت مدرک دانشگاهی به طور فزاینده ای به یک نیاز اساسی برای بسیاری از مشاغل تبدیل می شود. این چیزی نیست که در مورد چشم انداز این دانشجویان برای یک سیاره قابل سکونت عاری از فاشیسم، خشونت پلیس و زن ستیزی بگوییم. علاوه بر آن، دانشگاه از طریق شخصیتی که به طور فزاینده مبتنی بر عملکرد، تکالیف سنگین و محروم از حمایت است، فضای کمتری برای رشد فکری، کنجکاوی، خلاقیت و یادگیری می شود و به طور فزاینده ای منبعی از اضطراب، استرس و ناامیدی است. برای دانش آموزان و معلمان به طور یکسان – چیزی که فلمینگ آن را «ماشین اضطراب» می نامد:
در یک تحقیق جهانی بر روی 14000 دانش آموز در 19 کشور، محققان دریافتند که 35 درصد (حداقل) یکی از شش اختلال سلامت روان را تجربه کرده اند. راهنمای تشخیصی و آماری سلامت روان. عوامل مؤثر شامل حجم کاری سخت، فشار برای برتری و نگرانی های مالی بود.
فلمینگ می افزاید که مطالعات روی دانشجویان کارشناسی ایالات متحده نشان داد که “اقدام به خودکشی از 0.7 درصد در سال 2013 به 1.8 درصد در سال 2018 افزایش یافته است. دانشجویانی که افسردگی را گزارش کرده اند از 9.4 درصد به 21.1 درصد افزایش یافته است.”
در مواجهه با این شرایط ساختاری، ترتیبات و الزامات، اگر دانشآموزی تصمیم به استفاده از ChatGPT داشته باشد، میتوانم بیشتر درک کنم. یک بار دیگر، این نشان می دهد که توجه، انرژی و تلاش ما به بهترین وجه صرف پیگیری تغییرات فوری، عمیق و ساختاری در سیستم دانشگاه می شود تا پلیسی کردن دانشجویان. این تغییرات پیچیده، پیچیده و مستلزم تلاشهای گسترده نقد مستمر و آگاهیسازی، بسیج جمعی، کمکهای متقابل و مراقبت است و بدون شک فراتر از کلاسها، بخشها و دانشگاهها است. این امر مستلزم مبارزه با نقدهایی است که توجه را به نقش تاریخی و معاصر دانشگاه ها در بازتولید نظام های طبقاتی نژادی و به عنوان محورهای پیشروی 500 ساله گسترش استعماری و امپریالیستی جلب می کند. به عنوان معلم در دانشگاه، ما باید به طور جدی این گونه انتقادات را در نظر بگیریم و با آن درگیر باشیم – از جنبش های دانشجویی «استعمار زدایی از دانشگاه» تا #Rhodes MustFall و #FeesMustFall – و همچنین سایر مدل های آموزشی – از فضاهایی که از طریق جنبش ضد دانشگاهی مانند آزاد ایجاد شده است. دانشگاه برایتون، و برنامههای درسی مانند برنامه مطالعات مکزیکی-آمریکایی در آریزونا، به آموزشهای رادیکال که جنبش زاپاتیستا و دانشگاه دانشگاه تیرا را آگاه میکند.
ChatGPT ممکن است تأثیرات منفی (یا مثبت) بر یادگیری دانش آموزان داشته باشد و دانشگاه را به روشی تغییر دهد. چنین تأثیرات و تغییراتی مطمئناً در رشته ها و رشته های تحصیلی مختلف متفاوت است. همچنین واضح است که در صورت باقی ماندن ChatGPT، مسائل اخلاقی نباید کنار گذاشته شود، به خصوص اگر برنامه هایی برای تبدیل ChatGPT به یک سرویس اشتراک پولی ادامه یابد و به طور بالقوه اختلافات طبقاتی را تشدید کند. یکی از همکارانی که در دانشگاهی در ایالات متحده تدریس میکرد که تحت سلطه دانشجویان نخبه سفیدپوست بود، همچنین اشاره کرد که ChatGPT ممکن است اساساً خرید مدرک را برای دانشجویان نسبتاً ممتاز آسانتر کند و نابرابریهای طبقاتی و نژادی را عمیقتر کند. علاوه بر این، نگرانیهای موجهی در مورد چگونگی تجهیز دانشآموزان به مهارتهای پایه خواندن، نوشتن و جبر وجود دارد. با این وجود، ChatGPT ما را به موارد فوری راهنمایی می کند ساختاری پرسشهایی درباره ماهیت «آکادمی تاریک»، از جمله پرسشهایی درباره درهمتنیدگی عمیق آن با نژاد و طبقه، هدف از یادگیری دانشگاه، و راههای کار برای تغییر سیستمی. این شامل مقابله با رسوب روابط سلسله مراتبی دانش آموز و معلم، فرسایش اعتماد و رفتار متقابل، و غلبه یادگیری ناشی از استرس است که به موجب آن عملکرد دائما بررسی، ارزیابی و ارزیابی می شود. در نهایت، دلایل محکمی وجود دارد که مبنی بر این که تبلیغات در مورد یادگیری کامپیوتر و هوش مصنوعی را نخورید. شاید ChatGPT برای ماندن در اینجا نباشد. آنچه بدون شک ادامه خواهد یافت، اگر به فوریت مورد توجه قرار نگیرد، همسویی عمیق دانشگاه با برنامه های شرکتی، و همچنین نقش دانشگاه در بازتولید سلسله مراتب طبقاتی و حمایت از گسترش امپراتوری و استعماری است.
مطالعه بیشتر در مورد روابط بین الملل الکترونیکی