با راهاندازی ChatGPT برای عموم، مؤسسات تحصیلات تکمیلی از تأثیر لرزهای که میتواند بر تجارت و هنر آموزش داشته باشد آگاه هستند.
احساسات مربیان از دسیسه و هیجان گرفته تا وحشت در مورد اختلال گسترده متغیر است.
دسترسی عمومی به این مدل زبان بزرگ (LLM) سوالات مهمی را در مورد آموزش و یادگیری ایجاد می کند، از جمله طراحی ارزیابی های معنادار، استفاده مناسب از فناوری، حفظ یکپارچگی تحصیلی و کنترل کیفیت بر آموزش.
همچنین نگرانیهای وجودی، اخلاقی و برابری گستردهتری وجود دارد، مانند مواردی که توسط Timnit Gebru، محقق اخلاق هوش مصنوعی، Emily M. Bender، زبانشناس محاسباتی و دیگران مطرح شد.
در پاسخ به این نگرانیهای مشروع، جنجالی از فعالیتها از درون برجهای عاج در سرتاسر جهان، از جمله جلسات هیئت علمی، تشکیل کمیتهها و توسعه سیاستها وجود داشته است.
موسسات در تلاش هستند تا با سرعت سرگیجهآور پیشرفتهای هوش مصنوعی در چند ماه گذشته و آنچه که این برای فرآیند نوشتن سنتی معنی میدهد، همگام شوند. اخیراً، مایکروسافت Microsoft 365 Copilot را معرفی کرد، یک دستیار نوشتن هوش مصنوعی، که قابلیتهای LLM را در محصولاتی مانند مایکروسافت ورد ادغام میکند و به مصرفکنندگان قول میدهد که «دیگر هرگز با یک صفحه خالی شروع نخواهند کرد».
آیا در رقابت برای پیشی گرفتن از فناوریهای جدید، دیدگاههای مهمترین ذینفعان در موسسات تحصیلات تکمیلی خود را فراموش میکنیم: دانشآموزان؟
کنار گذاشتن دانشآموزان از بحثهای اولیه و فرآیندهای تصمیمگیری تقریباً همیشه دستور العملی برای رویکردهای نامناسب، ناکارآمد و/یا آسیبرسان است. شعار “هیچ چیز برای ما بدون ما” در اینجا به ذهن خطور می کند.
پاسخ های دانش آموزان
به یاد داشته باشیم که جوانان به مراتب بیشتر از مصرف کنندگان منفعل محتوا و تجربیات آموزشی هستند.
آنها شرکت کنندگان خلاق و باهوشی هستند که مشتاق تجربیات آموزشی با ارزش هستند. دانشآموزان ایدههای پیچیدهای دارند که مربیان باید به آنها توجه داشته باشند و در حال حاضر عمیقاً در دنیای فناوری-اجتماعی جا افتادهاند.
تجربه ترکیبی ما در 15 سال گذشته شامل کار در آموزش از مهدکودک تا کلاس 12، بخشهای پس از متوسطه و غیرانتفاعی، طراحی استراتژیهای آموزش و یادگیری، سیاستها و برنامهها و برنامههای درسی مشارکت دانشآموزان است.
این اثر به ما یادآوری میکند که مؤسسات پسا ثانویه باید در برابر تغییرات سریع در مقابل تحت تأثیر احساس فوریت و تسلیم شدن در برابر انگیزههای پدرانه مقاومت کنند.
مربیان و مدیران باید دانشآموزان را با کنجکاوی واقعی و گشودگی نسبت به خواستهها، بینشها، نگرانیها و توصیههایشان در گفتگوها و تصمیمگیریهای مربوط به هوش مصنوعی مشارکت دهند.
مسئولیت پذیری و ضرورت استراتژیک
این یک موضوع پاسخگویی است، اما همچنین یک ضرورت استراتژیک برای مؤسسات پس از دوره متوسطه علاقه مند به پاسخگویی به تغییر چشم انداز آموزشی و تحصیلات تکمیلی است.
حقیقت ناخوشایند این است که ChatGPT نمک به زخم های از قبل موجود در آموزش عالی می پاشد. با افزایش هزینههای تحصیل پس از دبیرستان، ناامنی اقتصادی جهانی و دسترسی به اطلاعات مبتنی بر فناوری، دانشآموزان قبلاً سؤالات سختی در مورد ارزش مدارک خود میپرسیدند.
این دومین بار در سه سال گذشته است که آموزش عالی با چالش وجودی مهمی از جمله انتقال آنلاین در طول همهگیری مواجه میشود. با این حال، ما می توانیم آنقدر سرعت خود را کاهش دهیم که بپرسیم این بحران ها و اختلالات در مورد آموزش عالی چه چیزی را نشان می دهند. در واقع، ما نمی توانیم سرعت خود را کم نکنیم.
کاستی ها، امکانات آموزش عالی
برای پاسخهای معنادار، باید از دانشجویان بپرسیم که پیشرفت مداوم هوش مصنوعی در مورد کاستیها و امکانات آموزش عالی به ما چه میگوید.
آنچه دانش آموزان می گویند ممکن است چیزی فراتر از نحوه استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی در کلاس های درس را نشان دهد. آنها ممکن است بینش هایی را در مورد رویکردهای معنادارتر و پایدارتر ارائه دهند که موسسات و شیوه های آموزشی پس از دبیرستان را متحول می کند.
به نظر می رسد بسیاری از پاسخ های فوری به ChatGPT از این فرض ناشی می شود که دانش آموزان از فرصت استفاده از فناوری برای تقلب استفاده می کنند.
بدون شک خطراتی در مورد سرقت ادبی وجود دارد، و گزارش های حکایتی نشان می دهد که برخی از این موارد قبلاً آغاز شده است. با این حال، این باید کنجکاوی و اقداماتی را برانگیزد که فراتر از سیاست های سختگیرانه تر یکپارچگی علمی و فناوری های هوشمندتر تشخیص سرقت ادبی است.
مدل های جدید برای آموزش؟
ممکن است از این فرصت استفاده کنیم تا از دانشآموزان دعوت کنیم تا در مورد انگیزههایشان در مورد ChatGPT، از جمله چرایی و نحوه استفاده از ابزار بحث کنند. ما باید در نظر بگیریم که انگیزه های آنها در مورد ماهیت در حال تغییر یادگیری و فرصت ها برای مدل های جدید آموزش پس از دبیرستان چه چیزی را نشان می دهد.
ما به یاد کار مهم پائولو فریره، مربی برزیلی می افتیم، آموزش و پرورش مستضعفان، که تأکید می کند چگونه رفتار با دانش آموزان به عنوان دریافت کنندگان منفعل دانش، هم دانش آموزان و هم مربیان را از نوید آموزش محروم می کند.
همانطور که فریره پیشنهاد می کند، وعده، امید و امکانات ذاتی آموزش مستلزم گفتگوی معنادار بین مربیان و دانش آموزان است.
لنز Equity مورد نیاز است
در این گفتگو، مربیان و مدیران پس از دوره متوسطه باید به این نکته نیز توجه کنند که چگونه فناوری همیشه این پتانسیل را دارد که شکاف های برابری در آموزش را ترمیم یا بدتر کند.
داشتن یک لنز ارزشی از همان ابتدا به این معنی است که مؤسسات تحصیلات تکمیلی به این نکته توجه میکنند که فناوریها به چه کسانی دسترسی دارند، به چه کسانی خدمات داده میشوند و به چه کسانی خدمات نمیدهند.
ما باید دانشآموزان را به روشهایی درگیر کنیم که این پویاییها را در زمان واقعی برای ما نمایان کند، تا بتوانیم در زمان واقعی درس را نیز تصحیح کنیم.
تحقیقات دانش آموزی، برنامه ریزی استراتژیک
درگیر کردن دانش آموزان کافی نیست. ما باید آنها را به طور موثر درگیر کنیم. این به معنای فراتر رفتن از مدل «نماینده دانشجویی در کمیته دانشگاه» است.
برخی از رویکردهای امیدوارکننده ممکن است شامل سرمایه گذاری در تحقیقات دانش آموز در مورد ماهیت در حال تغییر آموزش و یادگیری، مکانیسم هایی برای بحث های خودانگیخته و مداوم با دانشجویان و فرآیندهای برنامه ریزی استراتژیک نهادی دانشجو محور باشد.
مخاطرات زیاد است، اما احتمالات دگرگون کننده نیز زیاد است.
آموزش عالی باید زمان و مکانی باشد که دانشجویان فراخوانده شوند تا به آن توجه کنند، به آن توجه کنند و دانش خود را فعال کنند. آنها باید دعوت شوند تا در پروژه هایی که به ساختن آینده مشترک اختصاص یافته اند دعوت شوند – آینده مؤسسات ما و همچنین جوامع گسترده تر ما.