این مقاله گفته شده بر اساس گفتگو با عمار ریشی، مدیر طراحی در برکس است. برای طول و وضوح ویرایش شده است.
من می خواهم با یک سلب مسئولیت شروع کنم: من مدرک علوم کامپیوتر دارم.
با این حال، من هنوز به دوستان می گویم که اگر به من اجازه کدنویسی را بدهید، یک خطر کامل خواهد بود. من به کالج در انگلستان رفتم، جایی که علوم کامپیوتر یک مدرک دقیق و در عین حال بسیار نظری است. بسیاری از مهارت های عملی به شما آموزش داده نمی شود.
به همین دلیل به سمت طراحی گرایش پیدا کردم. من اکنون در استارت آپ فین تک برکس کار می کنم، جایی که تیمی از طراحان را مدیریت می کنم که روی تجربه کاربری کار می کنند. با وجود این، هرگز امیدم را از دست ندادم که روزی یاد بگیرم چگونه بازی های خودم را کدنویسی کنم.
من در گذشته با ابزارهای بدون کد مانند Webflow و Framer که بیشتر برای ساختن وب سایت ها هستند بازی کرده ام، اما احساس می کردم آنقدرها پیشرفته نیستند.
با این حال، طی دو هفته گذشته، دو بازی را با استفاده از GPT-4 تازه منتشر شده OpenAI در جاوا اسکریپت کدنویسی کردم. این فناوری در سطح بعدی قرار دارد.
ساختن یک بازی فقط به تخیل و تخیل نیاز دارد
اولین بازی ای که ساختم یک بازی مار بود که نوعی بازی کلاسیک آرکید است. کمتر از 20 دقیقه و فقط 5 درخواست برای ساختن بازی از من زمان برد. در اینجا نگاهی دقیق تر به محصول نهایی داریم.
سپس، طی یک آخر هفته، یک بازی پیچیدهتر ساختم که آن را به عنوان «دونده فضایی سه بعدی» توصیف میکنم. در اینجا یک نگاه دقیق تر است.
اساساً، من یک اعلان مانند «افزودن یک برچسب با امتیاز بالا که مقداری که خوردهاید را ردیابی میکند» وارد میکنم و GPT-4 کد را بیرون میدهد. من آن خطوط کد را گرفتم و آنها را در Replit – یک محیط برنامه نویسی مبتنی بر مرورگر – چسباندم، زیرا محیط جاوا اسکریپت را روی رایانه خود تنظیم نکرده بودم.
من همچنین رویاهای واقعاً واضحی دارم و آنها در اینجا مفید بودند. من توانستم از یک تولید کننده تصویر هوش مصنوعی به نام Midjourney برای بازسازی آن تصاویر و نشان دادن بازی هایم استفاده کنم.
تنها چیزی که به آن نیاز دارید تخیل خود و یک فرمان برای رفتن بسیار دور با GPT-4 است.
اسگاهی اوقات GPT-4 به نظر می رسد که فقط نیمه گوش دادن است
تجربه قطعاً کامل نیست. کدنویسی با مرتب سازی GPT-4 مانند صحبت کردن با کسی است که فقط نیمی از آن به شما گوش می دهد.
منظور من از آن این است که با اولین قطعه کد GPT-4 تولید شده برای بازی مار، مار به پایین صفحه برخورد می کند – مثل اینکه مرده است. سپس خود را دوباره زنده می کرد و بازی ادامه می یافت.
بنابراین، مجبور شدم به GPT-4 یادآوری کنم، “هی، فراموش کردی مار را بکشی.”
البته خیلی هم بد نبود آزمون و خطا برای دوره کدنویسی برابر است. اما بازی دوم داستان دیگری بود.
این به طور قابل توجهی پیچیده تر بود، بنابراین انتظار داشتم تکمیل آن بیشتر طول بکشد. انتظار نداشتم یک آخر هفته تمام طول بکشد.
من سؤالات زیادی برای GPT-4 داشتم که لازم بود آنها را به چهار مکالمه جداگانه تقسیم کنم. متوجه شدم که پس از طولانی شدن مکالمه، GPT-4 به نوعی محدودیت میرسد و ناگهان فراموش میکند که «ما» درباره چه چیزی بحث میکردیم. منظور من از “نیمه گوش دادن” همین است.
نکته دیگری در زمان ساختن بازی دوم وجود داشت، جایی که یک سفینه فضایی – که نماینده بازیکن بود – سقوط می کرد و اساساً گیر می کرد. من بیش از دو ساعت وقت گذاشتم تا مشکل را به روشهای مختلف به GPT-4 توضیح دهم، اما نمیتوانستم بفهمم که چگونه از این مشکل عبور کنم. من از کد دستیار هوش مصنوعی دیگری به نام کلود استفاده کردم تا سفینه فضایی را دوباره به حرکت درآورم.
در پایان به دوست مهندس نرم افزار کاملم کدی را که GPT-4 ارائه کرده بود نشان دادم. او اعتراف کرد که این بهترین کد نوشته شده نیست. قطعاً در جاهایی که نیازی به آن ندارد تکرار می شود. با این حال، من فکر می کنم که GPT-4 کدنویسی را برای برنامه نویسان مبتدی مانند من قابل دسترس تر می کند و افراد بیشتری را تشویق می کند تا ایده های خود را بسازند.
اکنون تماشا کنید: ویدیوهای محبوب از Insider Inc.
بارگذاری…