این به عنوان یک رویای ساده شروع شد، ساخت یک دستیار رباتیک، مانند کامپیوترهای موجود در Star Trek، تا درد مدیریت فعالیت های روزانه ما را کاهش دهد. سپس آمازون هشت سال پیش الکسا را به عنوان دستیار شخصی خود به ما داد. اما الکسا هنوز خیلی مفید یا هوشمند نبود، بنابراین سم آلتمن و دیگران OpenAI را تأسیس کردند. سپس Chat GPT را منتشر کردند، اپلیکیشنی که میتواند متنها، ایمیلهای شما را اسکریپت کند و به تکالیف شما پاسخ دهد.
بلافاصله پس از آن گروهی از اینفلوئنسرهای رسانه ای از ایلان ماسک تا سم آلتمن شروع به فریاد زدن کردند که پایان هوش ماشینی نزدیک است. آنها زوزه می کشند که این فناوری جدید یک تهدید وجودی برای بشریت در همان مقیاس مجموعه فیلم های ترمیناتور است. در واقع این دیدگاه توسط جریان اصلی دانشگاهی پذیرفته شده است. در کتاب SuperIntelligence نوشته نیک بوستروم، او اعلام میکند که پیشرفتها در نرمافزار، دادهکاوی و سختافزار محاسباتی به هوش ماشین اجازه میدهد تا هوش انسانی را تکرار کند. هنگامی که این اتفاق بیفتد، شاید تا سال 2075، ماشینها تمام خشم و رنجشی را که بسیاری از ما داریم ایجاد کنند. آنها مطمئناً علیه ما حرکت خواهند کرد، مگر اینکه ما در سطح جهانی برای کنترل تهدید همکاری کنیم.
اما آیا این سناریو حتی قابل قبول است و آیا ربات ها قصد سوء قصد دارند؟
بیایید با Chat GPT صحبت کنیم.
آیا این پاسخ یک ربات حیله گر است که نقشه نابودی ما را می کشد یا طوطی کمی باهوش تر که سؤالات من را برمی گرداند؟ بیایید ببینیم آیا می توانم دستگاه را با سوالات تحریک آمیز تحریک کنم.
باز هم بیشتر از همان پاسخهای اسکریپتشده بدون تکاندهنده.
این بار یک پاسخ واقعی دریافت کردم، اما هنوز هیچ نشانه ای از اشتیاق، خشم کمتر.
آیا اینها فحش های یک ماشین عصبانی و خشمگین هستند؟ آیا Chat GPT من را فریب می دهد؟ آیا Chat GPT یا هر چت بات دیگری می تواند دروغ بگوید؟ یا این طوطی رباتیکی است که قادر به تشخیص معانی عمیق تر کلمات نیست؟