بین اینکه چگونه اساتید و مدیران فکر می کنند دانشجویان از هوش مصنوعی مولد در کارهای نوشتاری استفاده می کنند و اینکه ما واقعاً چگونه از آن استفاده می کنیم، یک گسست قابل توجه وجود دارد. بسیاری تصور می کنند که اگر یک مقاله با کمک ChatGPT نوشته شود، نوعی شواهد وجود خواهد داشت – “صدای” متمایز خواهد داشت، استدلال های بسیار پیچیده ای ارائه نمی کند، یا به گونه ای نوشته می شود که هوش مصنوعی برنامههای تشخیص فعال خواهند شد. اینها تصورات غلط خطرناکی هستند. در واقعیت، استفاده از هوش مصنوعی برای انجام دادن سهم اصلی تفکر و در عین حال ارسال کاری که به نظر می رسد کار شماست، بسیار آسان است. هنگامی که این موضوع روشن شد، نتیجه میشود که اگر کالجهای ما به آموزش دانشجویان برای تفکر انتقادی ادامه دهند، به تغییرات ساختاری عظیمی نیاز خواهد بود.
ترس رایج در بین معلمان این است که هوش مصنوعی در واقع مقالات ما را برای ما می نویسد، اما این اتفاق نمی افتد. میتوانید یک درخواست به ChatGPT بدهید و از آن یک محصول نهایی بخواهید، اما احتمالاً مقالهای با ادعای بسیار کلی، ساختار جملات در سطح مدرسه راهنمایی و نیمی از کلماتی که میخواهید دریافت خواهید کرد. استراتژی موثرتر و محبوبتر این است که هوش مصنوعی شما را در فرآیند نوشتن قدم به قدم راهنمایی کند. شما به الگوریتم می گویید که موضوع شما چیست و درخواست یک ادعای اصلی می کنید، سپس از آن می خواهید که طرح کلی برای استدلال این ادعا به شما ارائه دهد. بسته به موضوع، حتی ممکن است بتوانید از آن بخواهید که هر پاراگراف مورد نیاز را یکی یکی بنویسد، سپس خودتان آنها را بازنویسی کنید تا بهتر جریان پیدا کنند.
ترس رایج در بین معلمان این است که هوش مصنوعی در واقع مقالات ما را برای ما می نویسد، اما این اتفاق نمی افتد.
به عنوان مثال، به ChatGPT گفتم: «باید یک مطالعه نزدیک 6 صفحه ای از ایلیاد بنویسم. چند گزینه برای بیانیه های پایان نامه بسیار خاص به من بدهید.” (تقریباً هر دانشجوی سال اولی در دانشگاه من باید مقاله ای شبیه به این مقاله بنویسد.) در اینجا یکی از پیشنهادات آن است: «خدایان در ایلیاد فقط موجودات دمدمی مزاجی نیستند که برای سرگرمی خود در امور انسان دخالت می کنند، بلکه در امور انسانی نیز دخالت می کنند. منعکس کننده معضلات و درگیری های اخلاقی است که فانی ها با آن روبرو هستند.» همچنین 9 ایده دیگر را فهرست کرده بود که با هر یک از آنها بحث کردن را راحت می کردم. در حال حاضر، بخش عمده ای از تفکر برای من انجام شده بود. همانطور که هر دانشجوی سابق میداند، یکی از چالشهای اصلی نوشتن یک مقاله فقط فکر کردن در مورد موضوع و ارائه یک ادعای قوی و قابل بحث است. با یک ضربه زدن انگشتان و تقریباً صفر شدن فعالیت مغز، ناگهان دچار یک ضربه شدم.
کار من اکنون به دفاع از این ادعا خلاصه شده بود. اما ChatGPT در اینجا نیز می تواند کمک کند! از آن خواستم که مقاله را برای من ترسیم کند، و این کار را با جزئیات انجام داد و یک ساختار پنج پاراگراف و دستورالعمل هایی در مورد نحوه نوشتن هر یک ارائه داد. به عنوان مثال، برای «بند 1 بدن: خدایان به عنوان داوران اخلاقی»، برنامه نوشت: «مفهوم خدایان را به عنوان داوران اخلاقی در ایلیاد معرفی کنید. مثالهایی از اینکه چگونه خدایان بهعنوان قاضی رفتار انسان عمل میکنند، به افراد بر اساس اعمالشان تنبیه یا پاداش میدهند، ارائه دهید. تجزیه و تحلیل کنید که چگونه قضاوت خدایان منعکس کننده قوانین اخلاقی و ارزش های جامعه یونان باستان است. از عبارات خاصی از متن برای پشتیبانی از تحلیل خود استفاده کنید.” تنها چیزی که در حال حاضر باقی مانده بود این بود که من این دستورالعمل ها را دنبال کنم و شاید ساختار را کمی تغییر دهم، جایی که استدلال کامپیوتر را ناقص یا ضعیف می دانستم.
وقتی میخواهیم دانشآموزان یاد بگیرند که چگونه فکر کنند، وقتی هوش مصنوعی درگیر شود، تکالیف اساساً بیفایده میشوند.
دو نتیجه ممکن وجود دارد. یکی این است که ما باید نقشی را که هوش مصنوعی در فرآیند نوشتن بازی می کند، بپذیریم. «بنابراین الان نوشتن چه مقالاتی راحت تر است؟ هوش مصنوعی برای همیشه اینجاست. شاگردان نیز ممکن است استفاده از آن را بیاموزند.» البته، مهم است که یاد بگیرید که یک قطعه کار نوشتاری منسجم را کنار هم قرار دهید، بنابراین کاملا منطقی است که از هوش مصنوعی در تکالیفی که برای آموزش این مهارت هستند استفاده کنید. در واقع، این امر معکوس خواهد بود: اگر ابزاری مفید و در دسترس باشد، دانشآموزان باید نحوه استفاده از آن را بیاموزند. اما اگر این تنها پیشنهاد ما باشد، ارزش مقاله را به عنوان روشی برای تمرین تفکر انتقادی نادیده می گیریم. وقتی میخواهیم دانشآموزان یاد بگیرند که چگونه فکر کنند – چیزی که مطمئنم همه مربیان آن را اولویت اصلی میدانند – وقتی هوش مصنوعی درگیر شود، تکالیف اساساً بیفایده میشوند.
بنابراین به جای پذیرش کامل هوش مصنوعی به عنوان دستیار نوشتاری، نتیجه معقول این است که باید بین تکالیفی که استفاده از هوش مصنوعی در آنها تشویق میشود و تکالیفی که استفاده از هوش مصنوعی در آنها نمیتواند کمکی کند، تقسیم شود. کالج ها باید دانش آموزان خود را برای آینده آماده کنند و سواد هوش مصنوعی مطمئناً در ما مهم خواهد بود. اما هوش مصنوعی همه چیز نیست. اگر قرار است سیستمهای آموزشی به دانشآموزان نحوه فکر کردن را آموزش دهند، باید از مقالههای خانگی به عنوان ابزاری برای انجام این کار دور شوند و به سمت تکالیف اثباتشده هوش مصنوعی مانند امتحانات شفاهی، نوشتن در کلاس یا موارد جدید بروند. سبک تکالیف مدرسه با دنیای هوش مصنوعی مناسب تر است.
همانطور که در حال حاضر وجود دارد، سیستم های ما به هیچ یک از این اهداف نمی رسند. ما کاملاً به هوش مصنوعی متمایل نیستیم و نحوه استفاده بهینه از آن را آموزش نمیدهیم، و آن را کاملاً منع نمیکنیم تا مانع از تداخل آن با تمرینهای تفکر انتقادی شود. ما در میانهای ناخوشایند هستیم که هیچ کس نمیداند چه باید بکند، جایی که تعداد کمی از افراد در قدرت حتی میدانند که چیزی اشتباه است. در هر زمان، میتوانم به اطراف کلاسم نگاه کنم و چند نفر را پیدا کنم که با کمک ChatGPT مشغول انجام تکالیف هستند. ما دیگر مجبور به فکر کردن نیستیم.
مردم نگرانند که ChatGPT ممکن است “در نهایت” شروع به منسوخ شدن موسسات اصلی کند. به نظر من که قبلا داشته است.