ChatGPT سطح بیسابقهای از هیجان ایجاد کرده است، افراد را مجذوب خود میکند و قابلیتهای قابل توجه مدلهای زبانی بزرگ را به نمایش میگذارد. یکی از شرکتها، Edtech Chegg، پس از اینکه شرکت گفت ChatGPT در حال نابودی کسبوکارش است، شاهد کاهش بیش از 40 درصدی سهام خود بود.
با این حال، در حالی که ChatGPT واقعاً جذاب است و موجی از علاقه عمومی را برانگیخته است، ما باید محتاط باشیم که تواناییهای آن را ایدهآل نکنیم یا ویژگیهای بیش از حد انسانی را به آن نسبت ندهیم. در حالی که پاسخ های آن ممکن است طبیعی به نظر برسد، حفظ تمایز واضح بین مجازی و واقعی بسیار مهم است.
در واقع، اگرچه ChatGPT نشان دهنده پیشرفت قابل توجهی در بهبود دسترسی، کاربرد و اصلاح مدل های هوش مصنوعی است، اما فراموش نکنید که:
- این یک پیشرفت فناوری انقلابی نیست، اما بر اساس تکنیک های شناخته شده ای است که در طول سال ها به طور تدریجی بهینه شده اند.
- مدل های زبانی با استفاده از احتمالات عمل می کنند و می توانند به عنوان طوطی های تصادفی دیده شوند. آنها فاقد قابلیت های برنامه ریزی یا آگاهی هستند و صرفاً بر الگوهای آماری در داده ها تکیه می کنند.
- ChatGPT در ایجاد پاسخهای روان و جذاب با هدف جلب رضایت کاربران برتری دارد.
یک انقلاب انسانی
در حالی که ChatGPT بدون شک نشان دهنده یک نقطه عطف مهم است، حفظ درک واقع بینانه از قابلیت ها و محدودیت های آن بسیار مهم است. با انجام این کار، می توانیم از کمک های آن قدردانی کنیم و در عین حال از تصورات غلط و سردرگمی احتمالی جلوگیری کنیم.
همچنین پرداختن به ادراکات عمومی و روشن کردن انقلابی که در حال رخ دادن است – انقلابی که بیش از پیشرفتهای فناورانه توسط اقدامات انسانی هدایت میشود، مهم است. این خود فناوریها نیستند که جوامع را تغییر میدهند، بلکه استفاده مجدد و استفاده از آنها است که تکامل اجتماعی را ممکن میسازد. با تمرکز بیش از حد بر تهدیدات احتمالی، خطر نادیده گرفتن فرصتهای باورنکردنی برای رشد شخصی و جمعی را داریم.
طبق تحقیقات، افرادی که از مدلهای هوش مصنوعی ارزش میگیرند، احساس شایستگی و استقلال بیشتری دارند. علاوه بر این، نشان داده شده است که هم افزایی انسان-الگوریتم از الگوریتمهای مستقل و حتی متخصصان انسانی که صرفاً بر قضاوت آنها تکیه میکنند، بهتر عمل میکند، در درجه اول به دلیل غنیسازی متقابل.
این مشاهدات خواستار دور شدن از بحثهایی است که بر مفهوم رقابت بین انسان و ماشین متمرکز است. چنین بحث هایی اغلب از روایت های تخیلی ناشی می شود که مرزهای بین هوش و تسلط را محو می کند.
در عوض، تمرکز ما باید بر مفهوم شناخت توزیع شده، بررسی تکامل و ضروری بودن تخصص انسان در یک جهان افزوده باشد. استقبال از پتانسیل تحولآفرین مدلهای هوش مصنوعی و شناخت رابطه مشترک بین انسانها و ماشینها میتواند ما را قادر سازد آیندهای را شکل دهیم که از بهترینهای هر دو جهان بهره میبرد و تواناییهای انسانی را تقویت میکند و در عین حال از مزایای پیشرفتهای فناوری بهره میبرد.
پرسیدن سوالات درست
هوش مصنوعی مولد در درجه اول به شیوه ای پاسخگو عمل می کند. در حالی که شگفتانگیز بودن از پاسخهای الهامبخش ایجاد شده توسط ChatGPT شگفتانگیز است، دیدگاه روشنتر در بررسی ورودیهای ارائهشده نهفته است.
به عبارت دیگر، دقت و آموزنده بودن پاسخ ها منوط به زمینه و کیفیت سؤالات است. متأسفانه، ما اغلب توانایی محدودی برای تدوین مؤثرترین سؤالات داریم.
به طور سنتی، تخصص به عنوان انباشت دانش یک فرد تعریف شده است. با این حال، ظهور مدلهای محبوب هوش مصنوعی تصویر متفاوتی را ترسیم میکند – دنیایی که در آن اهمیت صرفاً در دانستههای ما نیست، بلکه بیشتر در چیزهایی است که میخواهیم بدانیم.
امروزه و در آینده، تخصص انسانی جوهره و شکل خود را از توانایی های تفکر انتقادی و استعداد ما برای ساختاربندی مسئله می گیرد. به عبارت دیگر، این مدلها بهعنوان ابزار قدرتمندی عمل میکنند که میتوانند به ما در جستجوی دانش و حل مسئله کمک کنند، اما بر توانایی ما در چارچوببندی و ساختار دقیق سؤالها تکیه دارند. در نهایت، عقل و قوه تشخیص انسان همچنان نقش مهمی در استفاده موثر از هوش مصنوعی و کشف بینش های معنادار ایفا می کند.
کنجکاوی معرفتی که به میل ذاتی به دانش اشاره دارد که افراد را به یادگیری ایدههای جدید، غلبه بر شکافهای اطلاعاتی و حل مشکلات فکری سوق میدهد، بنابراین برای انطباق و تخصص ما بسیار مهم است. با نشان دادن فروتنی فکری و فراشناخت – آگاهی از دانش و محدودیتهای خود – و با پرسیدن سؤالات مرتبط و در عین حال ارزیابی انتقادی و تأملی پاسخها، میتوانیم به طور مؤثر از مدلهای هوش مصنوعی استفاده کنیم و رشد و عملکرد شخصی خود را تقویت کنیم.
به عنوان مثال، تحقیقات انجام شده توسط محققان MIT، که تأثیر ChatGPT را بر عملکرد کارگران ماهر در کارهای نوشتن بررسی میکند، چندین یافته قابل توجه را نشان داد. این مطالعه نشان داد که ChatGPT به افراد اجازه میدهد:
- وظایف را با کارایی بیشتری انجام دهید
- محتوایی تولید کنید که از نظر سبک نوشتاری، ماهیت و اصالت کیفیت برتر ارزیابی شد
- افزایش رضایت کارگران با تکمیل کار
علاوه بر این، این ابزار نه تنها برای کارگران بسیار ماهر، که میتوانستند وظایف را با سرعت بیشتری انجام دهند، بلکه برای افرادی که در ابتدا ظرفیتهای پایینتری داشتند، سودمند است و به آنها اجازه میدهد کیفیت خروجی خود را افزایش دهند. در نتیجه، شکاف عملکرد بین کمترین و ماهرترین کارگران کاهش یافت.
علاوه بر این، اگرچه جایگزینی آینده فعالیتهای انسانی با مدلهای هوش مصنوعی نامشخص است، اما بدیهی است که افرادی که دارای مهارتهایی برای استفاده مؤثر از هوش مصنوعی هستند، مزیت رقابتی به دست خواهند آورد. به عنوان مثال، بازارهای جدیدی در حال ظهور هستند که در آن افراد می توانند «اعلانات» را خرید و فروش کنند. این روند باعث ایجاد حرفه بالقوه “مهندسین فوری” شده است که در طراحی و ساخت اعلانات برای مدلهای هوش مصنوعی، مانند ChatGPT تخصص دارند – و طبق برخی گزارشها میتواند تا 375 هزار دلار پرداخت کند.
ChatGPT شیوه های ما را متزلزل کرده است و مرزهای فکری و خلاقیت ما را جابجا کرده است. اگرچه ممکن است این تحول برای عموم غیرمتخصص خشن به نظر برسد، اما نباید به دلیل ناآگاهی علمی یا اطلاعات نادرست رسانه ای ترس ایجاد کند.
همانطور که به جلو می رویم، پرورش کنجکاوی معرفتی، تمرین فروتنی فکری و تقویت توانایی های فراشناختی ما ضروری است. با انجام این کار، میتوانیم با مدلهای هوش مصنوعی به شیوهای آگاهانه و هدفمند تعامل داشته باشیم و از قابلیتهای آنها برای تسهیل رشد شخصی و حرفهای خود استفاده کنیم.
به جای مقایسه خود با دستگاه یا ممنوع کردن اشتباه آن، همه باید کنجکاو باشند و یک مدل ذهنی مفید از توانایی های خود بسازند: چگونه مدل های هوش مصنوعی می توانند تمرین من را تکمیل کنند؟ چگونه می توانند به صورت روزانه به من کمک کنند؟ چگونه می توانم آنها را غنی کنم؟ سوگیری ها و محدودیت های آنها چیست؟
ChatGPT فرصتهای خارقالعادهای را برای دسترسی همگان به دانش باز کرده است و به عنوان یک اهرم یادگیری استثنایی در نظر گرفته شده است. این به ما بستگی دارد که این دارایی ها را به اقدامات ملموس و سودمند تبدیل کنیم. این سهم ما از انسانیت و تخصص است.