نویسنده میگوید: وقتی از ChatGPT برای ایجاد چیزی برای انتشار استفاده میکنیم، باید بسیار آگاه باشیم که بهجای ایجاد آن یا در نهایت مالکیت آن، صرفاً خروجی را قرض میگیریم. در اینجا، یک اعلان ChatGPT روی یک دستگاه نشان داده می شود. (AP Photo/Peter Morgan, File)
این روزها، مطالب زیادی در مورد آنچه که مردم در ChatGPT ایجاد میکنند میخوانیم و طبیعتاً از آن پیروی میکنیم که آیا آنها واقعاً مالک آنچه ساختهاند هستند یا خیر.
ایده ایجاد در ChatGPT و سایر ابزارهای هوش مصنوعی مشابه ممکن است کمی طولانی باشد. اینها مدلهای زبانی هستند که حداقل در تئوری، به طور مداوم تأیید میکنند، زیرا مجموعههای داده بیشتری را در آنها قرار میدهیم.
اما این ایده که ما در مورد هر چیزی که در ChatGPT ایجاد می کنیم، حقوق مالکیت معنوی داریم، باعث می شود به همه چیز، یک Big Mac فکر کنم.
من به یک بیگ مک فکر می کنم، زیرا یک سریال محبوب یوتیوب وجود دارد که در آن پسر بزرگسالش به یک سرآشپز معروف فست فود می دهد و سپس از او می خواهد که با استفاده از چیزی که به او داده شده، چیزی لذیذ بسازد. نتیجه نهایی چیزی است که معمولاً با هر نوع غذای فست فودی که به سرآشپز داده شده بود، تفاوت چشمگیری دارد.
اما وقتی به این فکر میکنم که با ChatGPT و ابزارهای مشابه چه کار میکنیم، به این فکر میکنم که یک بیگ مک به من داده شود، آن را جدا کنم و دوباره به ترتیبی دیگر کنار هم بگذارم. من فکر نمیکنم که این به من مالکیتی بر بیگ مک میدهد، و همچنین خلاقانه نیست. اساساً و اساساً، تمام کاری که من انجام میدهم این است که از کنترلی که بر مواد تشکیل دهنده دارم استفاده کنم تا تغییراتی ایجاد کنم که واقعاً چیزی را که هستند تغییر نمیدهند.
بنابراین وقتی از ChatGPT برای ایجاد چیزی برای انتشار استفاده میکنیم، فکر میکنم باید کاملاً آگاه باشیم که به جای ایجاد آن یا در نهایت مالکیت آن، به سادگی خروجی را قرض میگیریم.
البته، حداقل هر کسی که من تا به حال ملاقات کرده ام و حتی به طور مبهم با ChatGPT آشنایی دارد، به سادگی یک پرس و جو قرار نمی دهد و پاسخ را برش و جایگذاری نمی کند. دلایل زیادی برای آن وجود دارد، از صداقت ساده گرفته تا کیفیت خروجی که دریافت می کنیم. تقریباً همیشه، یک پاراگراف تحقیق را از ابزاری مانند ChatGPT می گیریم، آن را به زبان خودمان بیان می کنیم و سپس با این کار، خروجی و معنای آن را تغییر می دهیم.
اما انجام این کار مطلقاً به این معنی نیست که ما قادر به اعمال حقوق مالکیت معنوی بر آنچه که «آفریدهایم» هستیم، زیرا، خوب، ما چیزی خلق نکردهایم.
کمیسیون اروپا اخیرا تصمیم گرفت از خود ChatGPT بپرسد که مالک محتوای ایجاد شده در آن کیست، سپس آنها پاسخ را در یک سایت رسمی اتحادیه اروپا منتشر کردند:
من مالک محتوایی که تولید می کنم نیستم. من یک مدل یادگیری ماشینی هستم که توسعه یافته و متعلق به OpenAI است، و محتوای تولید شده توسط من تابع مجوز و شرایط استفاده OpenAI است.
همانطور که در همان گزارش اتحادیه اروپا تاکید شده است:
همانطور که ChatGPT خود بیان می کند، در حالی که محتوای تولید شده ممکن است توسط حق چاپ محافظت شود، متعلق به خود هوش مصنوعی نخواهد بود. در واقع، طبق قوانین اروپا (و ایالات متحده) هوش مصنوعی نمی تواند دارای حق چاپ باشد، زیرا نمی تواند به عنوان نویسنده شناخته شود و شخصیت حقوقی لازم برای داشتن دارایی های (نامشهود) را ندارد.”
مجوز و شرایط استفاده برای چیزی که کاملاً منبع باز است با چیزی که انتفاعی است بسیار متفاوت است.
CopyAI یک سرویس انتفاعی است که همان خروجی های نوشتن هوش مصنوعی ChatGPT را ارائه می دهد. شرایط خدمات آنها تا حد امکان به وضوح به موضوع IP می پردازد:
مالکیت مالکیت فکری.
ممکن است از طریق سرویس ها محتوایی را که مشمول حقوق مالکیت معنوی است، از جمله محتوای تولید شده، در دسترس قرار دهیم. ما و مجوز دهندگان ما (در صورت لزوم) کلیه حقوق مربوط به آن محتوا را حفظ می کنیم.
اما جالب تر از این هم می شود. شما نه تنها مالک آنچه در CopyAI ایجاد می کنید ندارید، دیگران نیز می توانند به آن دسترسی داشته باشند، آن را تغییر دهند و از آن استفاده کنند:
مجوزهای محتوای کاربری شما
با در دسترس قرار دادن هر گونه محتوای کاربر از طریق سرویسها، بدینوسیله به Copy.AI، مجوز دهندگان آن و شرکتهای وابسته به آنها مجوزی غیر انحصاری، قابل انتقال، دائمی، غیرقابل فسخ، در سراسر جهان، بدون حق امتیاز و کاملاً پرداخت شده، با حق مجوز فرعی، استفاده، میزبانی، ذخیره، کپی، برقراری ارتباط، اصلاح، ایجاد آثار مشتق بر اساس، توزیع، انتشار، نمایش عمومی و اجرای عمومی محتوای کاربر شما در ارتباط با Copy.AI، مجوز دهندگان آن، و شرکت های وابسته به آنها که ارائه می دهند، فعالیت می کنند. ، ایمن سازی و بهبود خدمات آنها.
ریچارد دی توماسو، وکیل فیلادلفیا، اشاره می کند که بخشی از مشکل در اینجا انتظار در مقابل واقعیت است:
«در اوایل سال 2023، تعداد کمی از افرادی که از هوش مصنوعی برای تولید محتوا استفاده میکنند، میدانند که چه کارهایی را میتوان انجام داد یا نمیتوان با چیزی که ایجاد میکنند و در نهایت صاحب آن کیست. این تغییر خواهد کرد، اما نه یک شبه.»
اعتقاد خود من این است که هر تصوری از خلقت در اینجا در نهایت به سازندگان نرم افزار تعلق دارد. اما این فقط یک فرضیه حقوقی است تا زمانی که دعوای قضایی درست یا نادرست بودن آن را ثابت کند.
آنچه واضح است این است که قوانینی که امروز در کتابهای ما درباره مالکیت معنوی داریم، آن را قطع نمیکند. برای ایجاد تغییر در قوانینی که در حال حاضر داریم، به دعوی قضایی نیاز است، زیرا آنها قادر به مقابله با انواع تغییراتی که قبلاً شاهد آن هستیم، نیستند.
آرون سولومون، JD، تحلیلگر ارشد حقوقی Esquire Digital است