انتشار ChatGPT در نوامبر نگرانی های زیادی را در مورد نحوه استفاده دانش آموزان از آن برای تقلب ایجاد کرد در انواع تکالیف
اما این نگرانی، اگرچه معتبر است، اما سایر سوالات مهمی را که مربیان باید در مورد هوش مصنوعی بپرسند، تحت الشعاع قرار داده است.دانیل وارگاس کامپوس، مدیر برنامه درسی Common Sense Media، یک سازمان تحقیقاتی غیرانتفاعی که برنامه های درسی را توسعه می دهد و رسانه های دیجیتال را بررسی می کند، گفت.
یک سوال بزرگ: هوش مصنوعی چگونه آموزش مهارت های سواد رسانه ای را تغییر خواهد داد؟ که به دانش آموزان کمک می کند تا هدف و دقت رسانه های مصرفی خود را تعیین کنند؟
هفته آموزش با وارگاس کامپوس در مورد اینکه چگونه آموزش سواد رسانه ای در یک لحظه حساس است، زیرا معلمان با مفاهیم فناوری های مبتنی بر هوش مصنوعی دست و پنجه نرم می کنند صحبت کرد.. این مصاحبه برای طولانی بودن و وضوح ویرایش شد.
از چه راه هایی می توانید ببینید که هوش مصنوعی آموزش سواد رسانه ای را تغییر می دهد؟
لایه هایی برای آن وجود دارد. ما نگران هستیم که با افزایش هوش مصنوعی، این اطلاعات نادرست در فضاهای آنلاین بسیار بیشتر شود. این یک لایه است. لایه دیگری از این موضوع، و چیزی که کمی کمتر در مورد آن صحبت شده است، این است که چگونه حتی تبلیغات هوش مصنوعی در حال حاضر نحوه تفکر ما در مورد سواد رسانه ای را به چالش می کشد، قبل از اینکه حتی نمونه هایی از AI را مشاهده کنیم که به صراحت برای اهداف اطلاعات نادرست استفاده می شود.
اصطلاحی وجود داشت که سازمان بهداشت جهانی مانند دو سال پیش در میانه همه گیری همه گیر به آن اشاره کرد، “اینفودمیک”. اطلاعات زیادی در آنجا وجود دارد، و این باعث می شود طبقه بندی واقعی و جعلی دشوار باشد. این همان چیزی است که در حال حاضر با هوش مصنوعی اتفاق می افتد. چالش واقعی این است که حتی صحبت در مورد تأثیرات منفی بالقوه هوش مصنوعی در زمینه اطلاعات نادرست این است که ما در حال ایجاد محیطی هستیم که در آن اعتماد افراد به آنچه آنلاین می بینند دشوارتر است.
برای مثال برای شما: الف [few] هفتهها پیش ویدیویی از یک درگ شو در فضای مجازی پخش شد و نوزادانی در این ویدیو حضور داشتند. سعی در برانگیختن احساسات داشت، مانند: “اوه، این نباید مجاز باشد.” اما آنچه جالب بود این بود که پاسخ مردم به آن بلافاصله این بود: “اوه، این یک جعلی عمیق است.” معلوم شد، ویدئو واقعی بود، این فقط نمونه ای از رایج ترین نوع اطلاعات غلط بود، که اطلاعات واقعی خارج از زمینه است.
اکنون، چالش این است که وقتی ما به طور خودکار به آن برچسب جعلی عمیق می زنیم، آن گام اضافی برای به کارگیری مهارت های سواد رسانه ای خود را طی نمی کنیم. شما در حال دور زدن تفکر انتقادی هستید که باید انجام دهید تا واقعاً در نظر بگیرید، چه تأثیراتی دارد؟ این اطلاعات در صدد انجام چه کاری هستند؟
چگونه مربیان باید رویکرد خود را تغییر دهند؟
نیاز به جابجایی دارد. و این تغییری است که لزوماً فقط به دلیل هوش مصنوعی نیست، به این دلیل است که الگوی جستجوی اطلاعات جوانان متفاوت است. از نظر نحوه آموزش سواد رسانه ای، باید رویکرد خود را به روز کنیم تا حتی قبل از اینکه به هوش مصنوعی بپردازیم، با تجربیات واقعی دانش آموزان روبرو شویم. ما باید درک کنیم که اکثر بچهها اخبار خود را از رسانههای اجتماعی دریافت میکنند و بسیاری از رفتارها و عادات جستجوی اطلاعات که در آنها ایجاد میشود به عنوان بخشی از یک جامعه آنلاین ایجاد میشود.
اکنون، وقتی نوبت به هوش مصنوعی می رسد، بخش بزرگی از این گفتگو این است که فقط با جوانان در مورد این موضوع صحبت کنیم، اما واقعاً از منظر چیزی که آنها نگران آن هستند. زیرا هوش مصنوعی در حال حاضر تأثیرات منفی زیادی در زندگی کودکان دارد.
بنابراین، این یک سوال است که چگونه سواد رسانه ای را برای پنج، 10 سال آینده به روز کنیم؟ و بخشی از آن ادغام یا افزودن این مکالمات پیرامون سواد هوش مصنوعی به نحوه صحبت ما درباره سواد رسانه ای است.
آیا بین بزرگسالان و کودکان در رابطه با بزرگترین نگرانی هایشان در مورد هوش مصنوعی گسست می بینید؟
به خصوص در آموزش، ما مستقیماً به این موضوع رفتیم: “بچه ها از این برای نوشتن مقاله استفاده می کنند و این سرقت ادبی خواهد بود.” و ما به نوعی به این مورد بسیار منحصربفرد رسیدیم. من فکر می کنم که یک قطع ارتباط وجود دارد، زیرا بچه ها با این نوع هوش مصنوعی در انواع قلمروهای مختلف زندگی دیجیتال خود درگیر هستند.
[For example, the social media site] Discord یک AI خلاصه کننده دارد. بنابراین، اگر در یک انجمن آنلاین هستید، پیگیری مکالمه می تواند بسیار سخت باشد، به خصوص اگر هزار نفر در مورد چیزی نظر دهند. اکنون هوش مصنوعی وجود دارد که به خلاصه کردن مکالمه عادت می کند.
اینها سوالات عمیق تری هستند که کمتر در مورد سرقت ادبی هستند، اما بیشتر در مورد زندگی اجتماعی شما، جامعه شما هستند، چگونه می توانید سوگیری را شناسایی کنید؟ چگونه میتوانید تشخیص دهید که آیا متنی که برای به اشتراک گذاشتن اطلاعات با شما استفاده میشود، نمایش دقیقی از آنچه اتفاق میافتد به شما میدهد یا خیر؟
یکی از مؤلفههای مهم این، فقط توصیههای کلی برای معلمان، این است که چگونه میتوان ارتباطات معنادارتری بین سواد رسانهای و یادگیری اجتماعی-عاطفی ایجاد کرد؟ این فضایی است که توسعه نیافته است. یادگیری اجتماعی – عاطفی در مورد خودآگاهی، آگاهی اجتماعی است.
ما میخواهیم که بچهها فقط به این فکر کنند که چگونه است [media] به شما احساس میکند یا چگونه واکنش نشان میدهد، اما در مورد تأثیر کلی که این نوع اطلاعات یا این مکالمه بر رفتار افراد میگذارد، چه چیزی میتوانید متوجه شوید؟