این احساس من در مورد هوش مصنوعی و ChatGPT در آموزش عالی است. نکات مثبت ما را نسبت به خطرات کور می کند.
بسیاری از همکاران من به درستی استدلال می کنند که نمی توان آن را ممنوع کرد. آنها همچنین استدلال می کنند که از آنجایی که ابزار مفیدی خواهد بود، ما باید آن را در آغوش بگیریم و استفاده از آن را به دانش آموزان آموزش دهیم. می گویند مثل ماشین حساب یا مایکروسافت ورد یا مثل اکسل است. فقط یک ابزار دیگر
حدس می زنم اینطور باشد اما هیجان زده نیستم. آموزش ژنتیک مولکولی یا تاریخ به دانشآموزان برای من جذابتر از آموزش دادن به دانشآموزان برای ایجاد اعلانهای بهینه است – که فکر میکنم آنها به سرعت آنها را برای خودشان حل خواهند کرد، به همان روشی که من استفاده از ماشینحساب، Word و Excel را یاد گرفتم.
فکر نمی کنم دانشگاه برای این کار باشد.
و من نمیخواهم که ChatGPT را به طور کامل بپذیریم. من معتقدم که زندگی انسان ها در دو عرصه ادامه خواهد داشت – دوره هایی که ChatGPT در دسترس است و دوره هایی که در آن وجود ندارد. ما باید دانش آموزان خود را برای هر دو احتمال تربیت کنیم. بحث پذیرش یا عدم پذیرش آن نیست. این مسئله این است که چگونه برای لحظاتی که در دسترس نیست، شاگردان تربیت کنیم.
به پزشکانی نیاز داریم که بتوانند به بیمار در پیاده روی بوته یا پس از طوفان کمک کنند. ما به رهبرانی نیاز داریم که بتوانند روی پای خود فکر کنند، تصمیم بگیرند و به سؤالات پاسخ دهند. ما به معلمانی نیاز داریم که بتوانند دانش و مهارت خود را منتقل کنند.
بیشتر بخوانید: ترسیم یک دوره جدید برای تحصیلات دانشگاهی در عصر ChatGPT
بنابراین، در هر دوره، اکنون باید مطمئن شویم که ارزیابی هایی داریم که دانش آموزان می توانند از ChatGPT استفاده کنند و برخی از آنها نمی توانند. زیرا دانش آموزان در زندگی خود با موقعیت هایی مواجه می شوند که می توانند از هوش مصنوعی استفاده کنند و موقعیت هایی که نمی توانند.
بر این اساس، نحوه استفاده از ChatGPT را به دانشآموزان آموزش میدهیم، اما همچنان به آنها یاد میدهیم که چگونه بدون آن مدیریت کنند.
حالا موضوع اینجاست. آموزش نحوه استفاده از ChatGPT به دانش آموزان مستلزم زیر سوال بردن آن و بررسی متقابل است. دانشآموزان باید پایگاه داده خود را در سر داشته باشند یا به پایگاههای اطلاعاتی مستقل دسترسی داشته باشند تا بتوانند آزمایش کنند که چه چیزی را نشان میدهد.
همه اینها برای آموزش، یادگیری و ارزشیابی چه معنایی دارد؟ ما باید به تدریس برخی مطالب عمیق ادامه دهیم و اصرار داشته باشیم که دانشآموزان دانش پایه را در نوک زبان خود داشته باشند، بنابراین میتوانند از این دانش برای تصمیمگیری فوری و همچنین برای به اشتراک گذاشتن و ایجاد روابط و برای متقاعد کردن استفاده کنند. ما باید توضیح دهیم که دانش آموزان هرگز نباید به هیچ فناوری وابسته شوند. در ارزیابی، ما باید وظایفی داشته باشیم که ChatGPT قابل استفاده نباشد.
من می شنوم که مردم می گویند دانش آموزان را وادار می کنند تا پاسخ ChatGPT را نقد یا ویرایش کنند – اما مراقب باشید – می تواند این کار را انجام دهد. دیگران می گویند که از آنها درخواست ارجاع واضح می کنند یا از تصاویر استفاده می کنند زیرا نمی تواند این موارد را کنترل کند – اما مراقب باشید – نسخه بعدی GPT-4 در حال انتشار است و من فکر می کنم می تواند.
ما نمیتوانیم به طراحی ارزیابیها و سوق دادن یادگیری به پنجره کوچک تلاشهای فکری که هوش مصنوعی قادر به تسلط آن نیست، ادامه دهیم. این تحصیلات دانشگاهی نیست!
برای لذت بردن از زندگی غنی و تبادل فرهنگی باید به یادگیری و انجام دادن ادامه دهیم. هوش مصنوعی یک بعد هیجان انگیز جدید به زندگی ارائه می دهد، اما باید با احتیاط فراوان از آن استفاده کرد.
بیشتر بخوانید: ChatGPT برای داده های پزشکی؟ پیش بینی آینده سلامت جمعیت
ارتباطات انسانی از تعاملات انسانی، درک مشترک و پاسخهای آنی، از زبان بدن، و اغلب از نگاههای آگاهانه یا خندههای متقابل غیرارادی ناشی از پارادوکس پیچیدهای که با هم لذت میبریم، یا از اشکهایی که با هم میریزیم به وجود میآیند. هر چه دانش مشترک ما بیشتر باشد، روابط ما عمیق تر و پایه های جامعه ما محکم تر است.
آموزش به دانشآموزان چگونه بهینهسازی اعلانها یا ویرایش را انجام دهند، تلاشی ارزشمند است، اما بخش کوچکی از شگفتیهایی است که آموزش صحیح مستلزم آن است. شرط من این است که افرادی که به طور خستگی ناپذیر روی توسعه همه هوش مصنوعی که اکنون می بینیم کار کردند، در یادگیری معمولی تلاش کردند و بر اصول اولیه ای که توسط غول های گذشته منتقل شده بود تسلط یافتند. آنها فقط با استفاده از ماشین حساب، ورد، اکسل، ویکیپدیا و رباتهای چت، حرفهای رایج و رایج را بازتاب نمیدادند.
اگر میخواهیم آیندهای خلاقانه در استرالیا داشته باشیم، باید مراقب باشیم که به کسب دانش ادامه دهیم، نه اینکه تسلیم مرگ یادگیری عمیق شویم.
مشکل واقعی وابستگی به ChatGPT است زیرا می تواند در مورد همه چیز – به ظاهر – مشاوره دهد. این ابزاری مانند ماشین حساب نیست. ابزارهای دیجیتال از قبل زندگی را به روش های غیرمنتظره ای تغییر می دهند. چالشی که برای آموزش و پرورش وجود دارد این است که اطمینان حاصل شود که دانش آموزان کارهای سنگین فکری را انجام می دهند.
مرلین کراسلی معاون معاون آموزشی، کیفیت تحصیلی در UNSW سیدنی است.
این مقاله بازنشر شده است استرالیایی. مقاله اصلی را بخوانید (اشتراک لازم است).