توسط اریک آ. کلیتون
با هر مقاله جدیدی که در مورد پیشرفت های مبتنی بر هوش مصنوعی ChatGPT منتشر می شود، نمی توانم از خود بپرسم: آیا آموخته ایم هیچ چی از داستان های علمی تخیلی؟ فقط بود من چه کسی تمام آن فیلم های “ماتریکس” را تماشا کرده است؟ مطمئناً، مردم فیلمهای «ترمیناتور» را دیدهاند؟ در مورد ریبوت «Battlestar Galactica» چطور؟
اکثر مفسران موافق هستند که ما هنوز با هوش مصنوعی امروزی که منجر به هر نوع تصاحب ربات می شود فاصله داریم. اما باید اعتراف کنید: تمام آنچه ChatGPT است و نشان می دهد کمی هشدار دهنده است. می تواند از اهرم استفاده کند کل اینترنت و با هوشمندی ظاهری پاسخ دهید، چه به عنوان یک شریک گفتگو یا یک دستیار تحقیقاتی.
من می دانم که این بازی اعداد است: شما یک سوال می کنید. برنامه تجزیه و تحلیل می کند و سپس منطقی ترین پاسخ را ارائه می دهد. اما اثر این است: نرم افزار بیشتر و بیشتر احساس می شود انسان. و بیشتر و بیشتر انسان را انجام می دهد چیزها: نوشتن مقالات ترم، ارائه توصیه های شام، و در شدیدترین شرایط، اظهار “عشق” به ستون نویس نیویورک تایمز.
باز هم، این همه آمار است. این برنامه ای است که کاری را انجام می دهد که برای آن برنامه ریزی شده است. بر اساس داده های موجود پیش بینی می کند. اتفاقاً داده های موجود آن مانند: تمام داده ها.
اما هنوز. بی اعصاب.
و مردم را وادار می کند که سؤالات به همان اندازه نگران کننده بپرسند: تفاوت بین چیست من و این ماشین؟ از این گذشته، نوشتن چیزی است که ChatGPT در آن بسیار ماهر به نظر می رسد. چه ارزشی دارد من هستم اضافه كردن؟
بازگشت به آن داستان های علمی تخیلی. امروزه آنها بیشتر مجموعه ای از داستان های احتیاطی به نظر می رسند تا فانتزی. اما آنها ما را دعوت می کنند تا یک موضوع اساسی را در نظر بگیریم: چیست میکند یعنی انسان بودن؟
حتی پیشرفته ترین هوش مصنوعی نیز به یک برنامه نویس نیاز دارد. هنوز هم برنامه ای است که به کد، به مجموعه پارامترهای دیجیتالی خودش پاسخ می دهد. انتخاب نمی کند که چه کاری انجام دهد. کاری را انجام می دهد که برای انجام آن تنظیم شده است، کاری را که شخص دیگری برای آن انتخاب کرده است.
برای ما انسان ها اینطور نیست. ما اراده آزاد داریم و میتوانیم از آن برای انجام همه کارهایی که ممکن است ما را به آنچه که قرار است انجام دهیم، یا به کسی که قرار است تبدیل شویم، نزدیکتر کند یا نه، استفاده کنیم. در واقع، حتی تحقق چه کسی قرار است باشیم برای ما مرموز است، تلاشی مادام العمر برای تشخیص و توجه، آزمون و خطا.
توانایی اشتباه کردن، کوتاه آمدن، کشف و انتخاب کنید خوب این چیزها به نظر می رسد انسان، درست؟
سنت ایگناتیوس به ما یادآوری می کند که “یک آرزو و انتخاب ما باید چیزی باشد که برای پایانی که برای آن آفریده شده ایم مساعدتر است”: مسیر منحصر به فرد خودمان برای ستایش، احترام و خدمت به خدا، دیدن و دوست داشتن مسیح در همسایگانمان.
اگر همه ما بودیم اوضاع راحت تر می شد برنامه ریزی شده برای انجام آن، درست است؟ اگر کارکردهای اصلی ما به وضوح مشخص می شد، و هر یک از ما در مسیری قرار می گرفتیم که ما را به پایان نهایی می رساند.
اما زندگی این نیست در عوض، ما این فرصت را داریم که درگیر رمز و راز کشف عمیق ترین خودمان باشیم.
برنامهای مانند ChatGPT برای از بین بردن رمز و راز است تا ما را بلافاصله با کمترین سفر ممکن به پایان برساند. چیزی که ایگناتیوس در مورد آن صحبت می کند یک جست و جوی معنوی مداوم است، جستجویی که همیشه در حال عمیق تر شدن است، همیشه در حال گسترش است، و همیشه در حال رشد است تا اینکه خدا برای ما کیست.
پیر تیلارد دو شاردن، ژزوئیت فرانسوی، می نویسد: «هر چه بیشتر در درون خودم فرود می روم، بیشتر خدا را در قلب وجودم می یابم… خدایی که در من این وظیفه را دنبال می کند، بی پایان به اندازه کل مجموعه قرن ها، تجسم از [Christ]”
این وظیفه انسان بودن است: کشف عشق ساکن خدا به طور کاملتر و بیشتر در درون خودمان، و سپس تجسم آن عشق به یکدیگر.
ChatGPT ممکن است عصبی باشد. اما نمیدانم که آیا این فناوری جدید یادآوری است برای درگیر شدن بیشتر با رمز و راز اینکه ما چه کسی هستیم و چه کسی هستیم.
ما خیلی بیشتر از آن چیزی هستیم که حتی بهترین جستجوی اینترنتی نشان می دهد.
این بازتاب بخشی از مجموعه ایمیل هفتگی برنده جایزه است، «اکنون این را تشخیص دهید“ اگر می خواهید هر چهارشنبه بازتاب هایی مانند این را مستقیماً در صندوق ورودی خود دریافت کنید، اینجا ثبت نام کنید.
اریک آ. کلیتون نویسنده برنده جایزه لحظه های گلوله توپ: روایت داستان شما، عمیق کردن ایمان شما (پرس لویولا) و معاون مدیر ارتباطات در کنفرانس یسوعیان کانادا و ایالات متحده است. مقالات او در مورد معنویت، فرزندپروری و فرهنگ پاپ در مجله America Magazine، National Catholic Reporter، US Catholic، Busted Halo و موارد دیگر منتشر شده است، و او به طور منظم در Give Us This Day، IgnatianSpirituality.com و Dork Side of the Force، که در آن ها مشارکت دارد، منتشر شده است. او درباره جنگ ستارگان وبلاگ می نویسد. داستان های او توسط Black Hare Press، World of Myth Magazine و غیره منتشر شده است. او با همسر، دو دختر خردسال و گربهشان، سباستین، در بالتیمور، MD زندگی میکند.