کیران ساوکار یک دانشجوی دو رشته روابط بینالملل و اقتصاد در کلاس 26 است که اهل بروکلین، نیویورک است. او عضو انجمن مناظره ویلیام و مری و باشگاه قایقرانی قبیله است. او علاقه عمیقی به اژدهای کومودو دارد. به Kiran به آدرس kssavkar@wm.edu ایمیل بزنید
دیدگاه بیان شده در مقاله متعلق به خود نویسنده است.
«این کشف شما باعث ایجاد فراموشی در روح فراگیران می شود، زیرا آنها از خاطرات خود استفاده نمی کنند. آنها به شخصیت های نوشته شده خارجی اعتماد می کنند و از خود یاد نمی کنند. چیزی که شما کشف کردید کمکی به خاطره نیست، بلکه برای یادآوری خاطره است، و به شاگردان خود نه حقیقت، بلکه فقط ظاهر حقیقت را می دهید. آنها شنوندگان بسیاری از چیزها خواهند بود و چیزی یاد نخواهند گرفت. به نظر می رسند که دانای کل هستند و به طور کلی چیزی نمی دانند. سقراط در مورد هنر نویسندگی گفت: آنها شرکتی خسته کننده خواهند بود که نشان دادن خرد بدون واقعیت را دارند. «فایدروس» افلاطون
سقراط در احساسات خود تنها نبود. در سراسر جهان باستان، شک و تردید نسبت به کلام مکتوب گسترده بود. برای نیاکان ما قبل از تاریخ، گفتار تنها وسیله ارتباطی آنها بود و حفظ کردن تنها وسیله ذخیره دانش. از نظر آنها، کلام مکتوب یک تهدید وجودی برای سنت ها و شیوه زندگی آنها به نظر می رسید. آیا حفظ مقادیر هنگفت دانش بیهوده بوده است؟
با این وجود، در طول قرن ها، کلام مکتوب پیروز شده است. اکنون به سختی می توانیم دنیایی را بدون آن تصور کنیم. در واقع، من دریغ نمیکنم که بگویم کل دانش مدرن بر اساس نوشتن بنا شده است. ما بدون آن در دنیایی فوق العاده متفاوت زندگی می کردیم.
در گذشته، میتوانیم ببینیم که سقراط کاملاً در اشتباه بود. بله، نوشتن حفظ منصرف شده (من شک دارم که بیشتر مردم زندگی خود را با حفظ مقالات دانشگاهی انجام می دهند)، اما حافظه تنها و نه بهترین وسیله برای رسیدن به حقیقت و حکمت است که دنیای مدرن ما به وفور آن را روشن می کند.
و با این حال، همانطور که ChatGPT دنیای ما را تکان می دهد و ۱۹ آزمایش شده و واقعی را تهدید می کندهفتم تکنیکها و سنتهای آموزشی قرن که ما آنها را بسیار عزیز میدانیم، به نظر میرسد بسیاری سرنوشتشان این است که همان منطق مغالطهآمیز را تکرار کنند که سقراط را به مخالفت پرشور خود با نوشتن سوق داد. در واقع، همین مقاله اخیراً یک مقاله منتشر کرده است مقاله نکوهش مدل های یادگیری زبان، و ChatGPT به طور خاص، به عنوان “تخریب بورس تحصیلی”.
در حقیقت، این مدلها چیزی بیش از یک ابزار نیستند، درست مانند نوشتن. در وضعیت کنونی، مدلهای زبانی بزرگ دارای انبوهی از ایرادات هستند که ثابت میکند آنطور که برخی ادعا میکنند از کشتن خرد و حقیقت فاصله زیادی دارند. اول، آنها اغلب اطلاعات نادرست واقعی را منتقل می کنند، به خصوص وقتی در مورد موضوعات تخصصی یا پیشرفته از آنها سؤال می شود. دوم، آنها قادر به دسترسی به جدیدترین بورس تحصیلی نیستند زیرا داده های آموزشی آنها محدود به زمانی است که آنها آموزش می بینند. و در نهایت، آنها فاقد مهارت کافی برای بررسی و تحلیل عمیق مسائل هستند. علاوه بر این، پیشرفتهای اخیر در فناوری بررسی سرقت ادبی برای مقابله با استفاده غیرقانونی از LLM تضمین کرده است که نمی توان از آنها برای تقلب آشکار بدون عواقب عمده استفاده کرد. برای ناراحتی بسیاری از دانشآموزان راهنمایی، گرفتن یک A روی کاغذ هنوز دشوارتر از چسباندن تکلیف در جعبه گفتگو و اجازه دادن به یک برنامه رایانهای است که بقیه کارها را انجام دهد.
در عوض، نقشهایی که LLM در زندگی آکادمیک ایفا میکنند، در حقیقت بسیار سازندهتر از این هستند. آنها با توانایی خلق ایده و الهام، به عنوان نقطه شروع باورنکردنی عمل می کنند و افراد را قبل از اینکه خودشان به راه بیفتند در مسیر درست قرار می دهند. به جای هدر دادن انرژی خود برای تولید بیش از حد ایده و طوفان فکری، آنها به ما این امکان را می دهند که به طور مؤثرتری از زمان خود در بخش سازنده تر کار آکادمیک استفاده کنیم: تحقیق و انتقال ایده های خود.
درست مانند هر فناوری خوب – از کلام نوشتاری گرفته تا کار برنزی گرفته تا کامپیوتر – LLM به ما این امکان را می دهد که زمان خود را با کارایی بیشتری صرف کنیم، تولید بیشتری داشته باشیم و در نتیجه به جامعه ای بهتر و مرفه تر تبدیل شویم. بیایید ما را لودیت نباشیم، وقت و انرژی بیشتری را برای رد این پیشرفت باورنکردنی تلف کنیم. ChatGPT و برنامه های دیگر مانند آن، در واقع آینده بورسیه هستند.