زمانی که روزنامه نگاری می خواندم، تکلیفی داشتیم به نام «روز خبری» که برای تکرار یک روز از زندگی یک خبرنگار طراحی شده بود. شما صبح به مدرسه رسیدید و داستانی به شما محول شد که تا پایان روز بایگانی کنید. من فراموش کرده ام که تکلیف داستانی خاص من چه بود — 12 سال پیش — اما ربطی به تغییرات آب و هوایی داشت. چیزی که با وضوح دردناکی به یاد دارم، مصاحبه با یک دانشگاهی است که موافقت کرده بود به من کمک کند.
بعد از حدود 10 دقیقه، او به درستی از سؤالات من شهود کرد که من موضوع را هر چه که بود متوجه نشدم. او به من گفت که پس از انجام تحقیقات بیشتر با او تماس بگیرم. 12 سال از آن زمان می گذرد و هنوز هر بار که مصاحبه ای انجام می دهم آن حادثه را به یاد می آورم. چنین چیزی هنوز دوباره اتفاق نیفتاده است، احتمالاً به این دلیل که ترس از تکرار، من را مجبور کرده است که بیش از حداقل تحقیقات ممکن انجام دهم.
واحدهای روزنامه نگاری یک سوم مدرک ارتباطات من را تشکیل می دادند. این واحدها به گونه ای طراحی شده اند که تا حد امکان کاربردی باشند و از روزنامه نگاری واقعی تقلید کنند. فراتر از اینکه کاملاً متعلق به آن استاد علوم محیطی هستم، به یاد دارم که نکات عملی در مورد اینکه چه کسی منبع خوبی میسازد و چه کسی منبع خوبی نمیسازد، نحوه ساختاربندی مقالات بلند و نحوه ارائه مقالهها به یک ویرایشگر دریافت کردم.
از طرف دیگر، من تقریباً هیچ چیز از کلاس های ارتباطات خود را به یاد نمی آورم، که از متون و مقالات غیرعملی متراکم در مورد موضوعاتی مانند “زبان و گفتمان” تشکیل شده بود. این یک تاری است.
ChatGPT این کلاس های ارتباطی را به راحتی پشت سر می گذاشت. روز سه شنبه، OpenAI اعلام کرد که به لطف به روز رسانی جدید، ربات چت ChatGPT اکنون به اندازه کافی هوشمند است تا نه تنها در آزمون وکالت قبول شوید، بلکه در 10 درصد برتر امتیاز کسب کنید.
به راحتی می توان با ترس یا ترس به آن واکنش نشان داد. من مطمئناً یک لحظه ترس بدون جهت داشتم. اما واجد شرایط بودن ChatGPT برای وکالت لزوماً نشانه ای از آخرالزمان هوش مصنوعی نیست. حتی ممکن است چیز خوبی باشد.
بهتر است به یاد بیاوریم که برای شروع یک هوش مصنوعی با زبان بزرگ مانند ChatGPT چیست. این یک هوش مصنوعی است که بر روی حجم عظیمی از داده ها، از صفحات وب گرفته تا متون علمی آموزش دیده است، که سپس از یک مکانیسم پیش بینی پیچیده برای تولید متنی با صدای انسانی استفاده می کند. این شگفتانگیز است و ChatGPT برای اینکه میتواند در چنین چالش سطح بالایی مانند آزمون وکالت شرکت کند، تأثیرگذار است. اما این تغییر پارادایم نیست که ممکن است به نظر برسد.
امتحانات اجرا هستند. آنها میزان دانش دانشآموزان را آزمایش نمیکنند – آنها میزان دانشآموزان را آزمایش میکنند که چقدر میتوانند در مغز خود جمع شوند و برای چند ساعت دوباره به حالت عادی برگردند. بسیاری از این اطلاعات متعاقباً فراموش می شوند، اغلب با خوشحالی. امتحانات بیشتر به آزمون های فداکاری نزدیک هستند تا دانش. البته انسان ها نمی توانند با نرم افزار در مورد جمع آوری اطلاعات رقابت کنند. اما این موضوع امتحان نیست.
امتحانات به عنوان یک قالب هنوز نسبتاً امن هستند، به خصوص اگر مدارس به قلم و صفحه خوب بازگردند. تکالیف و انشاهای دانشگاهی در زمینه ضعیفتر هستند.
ChatGPT بسیاری از مربیان را ترسانده است. دانشآموزان در نیویورک و لسآنجلس از استفاده از این اپلیکیشن منع شدهاند، همانطور که کودکان در بسیاری از دبیرستانهای استرالیا نیز ممنوع هستند. دانشگاه های معتبر از جمله آکسفورد و کمبریج نیز چت ربات دوستانه محله شما را ممنوع کرده اند.
نگرانی معلمان در مورد فناوری جدید یک داستان قدیمی است. در دهه 1970، برخی از ماشینحسابهای نگران ریاضی را خراب میکردند، اما در واقع آموزش معادلات پیچیدهتر را تسهیل میکردند. هوش مصنوعی مانند ChatGPT می تواند بسیاری از تکالیف را انجام دهد، اما گوگل نیز می تواند. هوش مصنوعی درخشان تر و پیچیده تر است، اما به سختی یک تهدید جدید است. معلمان اکنون از بچه ها می خواهند که با استفاده از ChatGPT تقلب نکنند، درست همانطور که معلمان به من گفتند که از ویکی پدیا استفاده نکنم.
من گوش نکردم من به هر حال از ویکی پدیا استفاده کردم. من هنوز از ویکی پدیا استفاده می کنم. هر روز.
درخواست از من غیرواقعی بود، درست مثل اینکه انتظار نداشتن دانش آموزان از ChatGPT و سیل خدماتی که قرار است توسط گوگل، مایکروسافت و متا راه اندازی شود، غیرواقعی است. حتی اگر بتوان چنین قانونی را اجرا کرد، نتیجه معکوس خواهد داشت. اگر قرار است هوش مصنوعی بخشی از زندگی باشد، بهتر است دانشآموزان به جای مقابله با آن، نحوه کار با آن را بیابند. همه ما کمی روحیه لودیت در درون خود داریم، اما مبارزه واقعی لودیت ها بیهوده بود.
پس از سالها تبلیغات هوش مصنوعی، ChatGPT این ایده را تقویت کرد که احتمالاً هوش مصنوعی بسیاری از صنایع را مختل خواهد کرد. اما اختلال می تواند به معنای تغییر باشد تا تخریب. در بسیاری از موارد، این تغییر برای بهتر شدن خواهد بود. آموزش کاندیدای اصلی برای بهبود است. این صنعت بسیار کند حرکت میکند و میتواند با هوش مصنوعی بدون خطر اخراج انبوه کارها را تحریک کند، زیرا شغل معلمان معمولاً از بسیاری دیگر امنتر است.
سوال این است که آیا دبیرستان ها، کالج ها و دانشگاه ها با این چالش سازگار خواهند شد یا خیر. الون ماسک توییت کرد که هوش مصنوعی ممکن است پایان تکالیف را آغاز کند. شاید. اگر آموزش و پرورش سازگار شود چه؟ مقاله ها را می توان با ارائه یا کارهای عملی مرتبط با حوزه تحصیلی جایگزین کرد. در تکالیف مقالهای که باقی ماندهاند، دانشآموزان را میتوان بیشتر بر میزان متقاعدکننده بودنشان نشان داد تا توانایی اولیه برای انتقال مفاهیم درسی.
برای مثال، اگر نمیتوان دورههای دانشگاهی را کاربردیتر کرد، شاید این نشانهای است که آنها در وهله اول هرگز چیزی عملی تدریس نمیکردند.
اگر می توانستم در زمان سفر کنم و از ChatGPT در دوره دانشگاهی خود استفاده کنم، فقط به من کمک می کرد در تکالیفی که در وهله اول کمترین آموزش را داشتند تقلب کنم. برای تکالیف روزنامهنگاری که واقعاً مفید بودند تفاوتی نمیکرد — آنهایی که به من آموختند برای مصاحبه آماده باشم، همیشه از قانون سه استفاده کنم و مقالههای تفسیری را با اشاره به پاراگراف ابتدایی پایان دهم.
یادداشت ویراستاران: CNET از یک موتور هوش مصنوعی برای ایجاد برخی توضیحدهندههای مالی شخصی استفاده میکند که توسط ویراستاران ما ویرایش و بررسی میشوند. برای اطلاعات بیشتر، این پست را ببینید.